وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

چرایی

شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۲ ق.ظ

همه آدما تو زندگی‌شون دنبال «چرا» می‌گردن. دونستن این «چرا»ئه خیلی مهمه براشون. برای همه‌مون مهمه. می‌خوایم بدونیم چرا دوستمون تلفن رو جواب نمی‌ده؟ می‌خوایم بدونیم چرا غذا سوخته؟ چرا اسم ما رو توی لیست خوب‌ها ننوشتن؟ در صورتی که از اول تا آخر ساکت و آروم یه گوشه نشسته بودیم، چرا جریمه شدیم وقتی حتی یک‌بار از قوانین راهنمایی و رانندگی تخطی نکردیم؟ چرا مریض شدیم وقتی مراقب بودیم؟ چرا ما رو مقصر می‌دونن وقتی هیچی نگفتیم و هیچ کار بدی نکردیم؟ و هزار تا «چرا»ی دیگه. ولی خب بعضی وقتا هم هست دونستن دلیل یه چیزی خیلی اهمیتی برامون نداره. به‌خصوص اگه یه اتفاق خوب افتاده باشه. شاید خیلی پیگیر «چرا» نباشیم وقتی همسایمون بی‌هوا میاد خونمون و واسه‌مون از همون حلوایی که دوست داشتیم میاره. یا مثلا وقتی دوستمون زنگ می‌زنه و ابراز دلتنگی می‌کنه کمتر پیش میاد که بپرسیم «چرا».

همینه دیگه، محبت‌کردن دلیل نمی‌خواد اما واسه بدی‌کردن دلیل لازمه. قسمت اول این جمله رو هزار بار و هزار جا شنیدیم. اتفاقا محبت‌کردن هم دلیل می‌خواد، می‌تونه انگیزه‌مون برای محبت‌کردن، ادامه‌دادن زنجیره محبت باشه، تزریق حال ِ خوب به خودمون و طرف مقابل باشه، یعنی وقتی شما توی دلت می‌گی: «بذار این گلدون رو ببرم واسه دوستم چون گل دوست داره»، یعنی دلیل خوشحال‌کردن دوستته. اما معمولا «چرا»ی محبت رو همه می‌دونن که عموماً «خوشحال‌کردن» هست. اون چیزی که چراش بر همه و در اغلب مواقع پنهونه «چرا»ی بدی کردنه! واسه همینه که همیشه دنبال دونستنشیم.

اگه حال و حوصله‌ش رو داشتید، بعد از خوندن این پست، به یکی محبت کنید و توی کامنتا برام تعریف کنید که چیکار کردید :)

 

 

سلام دقیقا .

 

ولی خیلی ها هم هستن وقتی بهشون محبت میکنی میپرسن چرا ؟ یا میپرسن چرا من؟

محبتت رو پس بگیر اینجور وقتا :))

سلام بانوچه خانم

دیشب کمک کردم، دوستم توی چندین امتحان و آزمون و نحوه قبولیشون گیر کرده بود که کمکش کردم رها بشه از این دغدغه

فکری، و یه لبخند قشنگ رو لب هر دومون نشست؛) 

 

سلام
احسنت به شما :)

الان اولین کاری که برا خوشحال کردن کسی انجام بدم اینه:

کامنت میگذارم برا بانوچه که خوشحال شه! (^____^)

چی بهتر از این؟؟؟؟؟ :)

همین دیشب به دوست دوران ابتداییم پیام دادم و از کار خوبی که اون سالها برام انجام داده بود تشکر کردم. فکر کنم متن پیامم یه کم ماورایی شد، چون دوستم پرسید: واقعیه؟ حتی یادش نبود اون خاطره رو!

مرسی ازت، همیشه تشکر کردن از آدم‌ها بخاطر کارهایی که شاید فکر می‌کنیم کوچیک هستن باعث می‌شه اونا هم خوبی‌های بقیه رو بیشتر ببینن.

صحبت حال است اینجا، گفتگو را بار نیست

وقت ما را می کنی شوریده ای عاقل چرا... :)

زیبا...

آره باس پس بگیرم :))

کار خوبی می‌کنی.

تف به ریا ولی واسه بچه م که پدرش زمان بارداری مادرش رهاش کرده و رفته، صندوق صدقات و یکمم جیب کل فامیلو خالی کردم و براش شیر خشک و پوشک و دارو خریدم:))

البته واسه امروزه اما قبل خوندن پستت:)

صندوق صدقات دارید خونتون؟:))

صندوق صدقات نداریم ولی کلی صدقه داریم که گذاشته بودیم کنار هر وقت جایی صندوق صدقات دیدیم بندازیم اون تو و همیشه یادمون رفت :دی

همه جزبی از یک کل واحد و عظیم جهانی هستیم، اگر خیال می‌کنیم که می‌توانیم شخص دیگری یا موجود زنده‌ی دیگری را بدون اینکه به خود صدمه وارد آوریم آزار دهیم، کاملا در اشتباهیم. 

صبح این جمله را از مایکل تالبوت خوندم خیلی برام جالب بود، دقیقا جواب شماست! 

سعی میکنم به آدمهای اطرافم لبخند بزنم :) 

 

احسنت به شما.

نمیدونم کلا محبت نمیکنم یا کارهایی رو که انجام میدم رو محبت کردن نمیدونم یا چون حافظه ضعیفی دارم محبت هام توی ذهنم نمی مونه.D:

فکر کنم آخریش درست باشه، حداقل خودم اینطوریم :))

داریم وارد عصری می شیم که در اون هیچ چیزی قطعیت نداره. به همین خاطر بهتره که دنبال چرایی چیزها نباشیم و اونها رو همینطوری که رخ داده قبول کنیم. بهتره انرژی مون رو صرف حرکت رو به جلو کنیم نه کندوکاو در عمقی که تهش چیزی نیست. چون خیلی از رفتارها و اتفاقات امروزه، بی هیچ دلیل خاصی رخ می ده! و ممکنه همین چند ساعت بعدش، در جهت کاملا معکوس خودش حرکت کنه.

شاید دونستن چرایی بعضی چیزا به آینده و حرکت رو به جلومون کمک بزرگی کنه.

سلام

خیلی به مغزم فشار اوردم چیزی یادم نیومد :)))

سلام
چرا :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">