وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

۸ مطلب با موضوع «شخصی :: عاشقانه با خدا» ثبت شده است.

دورهمی ماه رمضان

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۰، ۰۹:۴۹ ب.ظ

با سلام

سعادتی دوباره نصیبمون شد که برای ششمین سال متوالی، به صورت دسته‌جمعی قرآن رو با هم چند بار ختم کنیم.

چون هدف ما خوندن قرآن هست، نمی‌تونیم و نمی‌خوایم که کسی در معذوریت قرار بگیره و از روی رودربایستی مجبور به انتخاب سهمیه‌ای بشه که براش مقدور نیست. پس هر کس هر چقدر در طول روز می‌تونه بخونه رو اعلام کنه. چه چند جزء، یک جزء، یک حزب (4،5 صفحه) و یا حتی یک صفحه.

چون به دلیل مشغله‌ی بچه‌های پشت صحنه برنامه‌ها رو از قبل آماده می‌کنیم پس این سهمیه‌ روزانه‌ای که هر کس برای خودش اعلام می‌کنه ثابت هست و برخلاف سال‌های گذشته، قابلیت تغییر در طول ماه رمضان نداره. (حتی اگر به هر دلیلی نتونستید بخونید کسی رو پیدا کنید که سهم شما رو بخونه)

اصراری بر خوندن حتما یک ختم قران در هر روز رو نداریم و این موضوع به تعداد دوستانی که در طرح شرکت می‌کنن و سهمیه‌ای که در طول روز می‌خونن بستگی داره، اما در سال‌های قبل تا پایان ماه رمضان بین 16 تا 18 تا ختم گروهی انجام می‌شد.

هر ختم به نیت سلامتی و فرج امام زمان(عج) هست و در کنار اون اسم شرکت‌کننده‌ها رو هم میاریم برای حاجت‌روایی.

فرصت ثبت‌نام و اعلام سهمیه روزانه، از همین الان تا عصر روز دوشنبه 23 فروردین‌ماه.

اعلام برنامه‌های ختم روزانه و دسته‌جمعی قرآن، در تلگرام صورت می‌گیره و دوستانی که تلگرام ندارند می‌تونن از واتساپ یا وبلاگ پیگیر باشن. (ولی اگه همه بیاین تلگرام کار ما راحت تره :دی)

 

ممنون می‌شم اگر این پست رو به اشتراک بگذارید.

 

 

201. جواب نامه‌ام، باران

جمعه, ۱۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۷ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

200. برسد به دست آقای خدا ...

پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۰۲ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

152. نازم را بکش آقای خدا

دوشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۰۹ ق.ظ

بچه که بودیم وقتی میخواستیم ناز کنیم تا نازمان را بخرند معمولا سر سفره ی غذا نمی نشستیم و می گفتیم : نمیخورم !

 

و بعد از اینکه پدر و مادر هی اصرار می کردند که "بیا غذا بخور ... ضعف می کنی" و باز هم ما به قهر ادامه می دادیم بالاخره کوتاه می آمدند و در مقابل قبول خواسته مان ما را به پای سفره ی غذا می کشاندند ... 

کاش می شد یک روز قهر کنم ، ناز کنم ، زیر درختی بنشینم و به آقای خدا بگویم " نمیخواهم زندگی کنم " 

و بعد آقای خدا نازم را بکشد و خواسته ام را قبول کند !

141. خدا جونم

چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۴۵ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

122. دعوت به همکاری در اسرع وقت

يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۰۲ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

121. خدای خوب ِ من

يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۳۶ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید