وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

می خواهمت...

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ب.ظ


می خواهمت...
چونان که آدم، هوا را...
و آدم، حَـــوّا را...




|ثریا شیری|


بازی با کلمات قشنگ بود :))
مرسی.. خوب نوشتی
سپاس.
می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می جویمت چنان که لب تشنه آب را

محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را

بی تابم آن چنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را

بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آن چنان که بال پریدن عقاب را

حتی اگر نباشی، می آفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را

ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را

قیصر امین پور
می خواهمت...
چونان که...
:)
می خواهمت...
اما کاش این دلبستگی بین من و تو مثل اتوبان یکطرفه نبود....
زیبا بود جناب ِ راد...
مُخوامِت
چون یه بچه مشهدی شله رِ
شله زرد؟ 

به جهانِ جان رسیدم، غزلم ترانه گشته

تو روان به خواب شهری، من از این خیال ترسان
مگریز از خیالم، مگریز، رو مگردان!

می‌خواهمت بمان! می‌جویمت مرو!
سرگشته ام چو باد! می‌خواهمت بمان!

به کجا مرا کشانی که نمی‌دهی نشانم؟
به جز این دگر ندانم که تو جانِ این جهانی

اگر از غروب رویت هوسم کند شکایت
و گر این خیال واهی بَرَد از سرم هوایت

دگرم روا نباشد که نظر کنم به سویی
ببرد خیال، من را، ز جنون به جستجویی

می‌خواهمت بمان! می جویمت مرو!
سرگشته ام چو باد! می خواهمت بمان

:)
:) خیلی خوب بود! :)

قربان ِ شما :)
وای ثریا این عالی بود.
ساجده :*
می خواهم و می خواستمت تا نفسم بود....
زیبا بود.
خوشکل بود!
خواهش میکنم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">