وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

گاهی به کتاب هایت نگاه کن!

سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ۰۱:۳۶ ب.ظ

درسته ناخواسته کم‌پیدا هستم، اما به بازی‌های وبلاگی تا جایی که در جریان قرار بگیرم و بتونم نه نمی‌گم :دی (البته اگه جذابیت داشته باشه :دی)

به دعوت ِ ماهی کوچولو، دعوت شدم به بازی ِ وبلاگی ِ "گاهی به کتاب‌هایت نگاه کن" که هولدن شروع کرده.

من معمولا هر کتابی رو که برمی‌دارم بخونم، حتما صفحه‌ی اول و یادداشتی که نوشته شده رو می‌خونم، و هر بار بخاطر ِ اون کتاب‌های بدون ِ یادداشتی که تحویل گرفتم حسرت می‌خورم. کتاب‌هایی که خودم برای خودم خریدم هم یه نوشته دارن حتی در حد یک تاریخ.


سال ِ 91، چند روز بعد از تولدم، یکی از دوستای قدیمم رو ملاقات کردم به عنوان هدیه‌ی تولدم سه تا کتاب بهم داد و 4 تا کتاب ِ دیگه هم که یکی از دوستاش بهش داده بود رو به من داد، اولین و آخرین باری بود که یه‌جا و یهویی 7 تا کتاب از کسی هدیه گرفتم، اون دوستم آدم ِ کتاب نخونی! بود و اون دیدار قرار بود آخرین دیدار ِ ما باشه، بعد از 5 سال، هنوزم وقتی بهش فکر می‌کنم خوشحال می‌شم که به‌جای دور انداختن ِ کتاب‌ها تصمیم گرفت اونا رو به کسی هدیه بده که کتاب رو دوست داره، یعنی آدم اگر می‌خواد از کسی برای همیشه خداحافظی کنه اینطوری خداحافظی کنه، هم بار ِ علمی ِ زیادی داره :دی و هم هر وقت طرف ِ مقابل یادش میاد لبخند می‌نشینه رو لب‌هاش :دی

(این سه تا عکس که در واقع تفاوتی هم در متن ندارن و تنها نشونه‌ی تمایزشون، کادر ِ چاپ‌شده‌ی توی صفحه‌ی کتابه، همون سه تا کتابی هستن که برای تولدم خریده بود)

         


و اینم عکس چهار تا کتابی که هدیه گرفته بود و به من داد:


     


اولین و آخرین کتابی که با امضای خود ِ نویسنده(شاعر) به دستم رسید (که اونم خودم حضور نداشتم و یکی از دوستان زحمتشو کشید :دی) البته همیشه فکر می‌کردم نویسنده‌ها و شاعران و در کل، هنرمندان، خط ِ خوبی دارن که الحمدالله با این دست‌نوشته درهای روشنی از این تفکر بر من گشوده شد :دی

 


به ترتیب به مناسبت ِ تولدم سال ِ 95 (از دوستم زیبا)، سال ِ 93 (از داداشم)، سال ِ 88 (از یکی از دخترای فامیل)


     


یکی از بزرگترین و بهترین اتفاقات ِ خوب ِ دنیای مجازی همیشه آشنایی با آدمایی بوده که بعد از مدتی اسمشون میشه دوست، رفیق و لحظه‌های قشنگ ِ زیادی رو با هم چه از دور و چه از نزدیک تجربه می‌کنیم، دست‌نوشته‌های سه دوست ِ عزیز ِ مجازی که البته سومیشون الان دیگه نیستش... (ری‌را و ساجده)

     


سعی کردم گلچین کنم که تعدادشون زیاد نشه، ولی انگار باز هم زیاد شد :دی

(برای دیدن ِ عکس‌ها با اندازه‌ی اصلی روی آن‌ها کلیک کنید)


من هم در ادامه‌ی این بازی ِ وبلاگی، از همه‌ی دوستان دعوت می‌کنم این بازی رو انجام بدن و به طور ِ ویژه دعوت می‌کنم از: میرزا، دکتر سین، آقاگل، حنا، پرنده سفید و نگین :)

من خدارو شکر یدونه از این کتاب ها هم ندارم :|
همرو خودم واس خودم خریدم :))
خوب خودتم که واسه خودت میخری روش تاریخ بزن حداقل :دی
من بر خلاف تو دوست ندارم حتی یه خط روی کتاب بیافته و هیچی توش نمی‌نویسم. برای همین بیشتر کتابام بی نام و نشان و بی تاریخه حتی
ولی حس خوبیه اگر حس و حال، تاریخ و اسم صاحبش باشه :)
مرسیییی ^__^ خوشحال شدم شرکت کردی
من کلا از دوستام کم کتاب میگیرم :| بی ادبن از بس :)) 
و اینکه اون دری که به روت گشوده شد به روی منم گشوده شد فکر میکردم نویسندگی یعنی خوش خطی :)) حالا می بینم میشه با خط دکتری هم نویسنده شد عین اون دکتر خوش خطه که با خط خطاطی دکتر شده جای نویسنده :)) 
ممنون که دعوت کردی :)
والا شوکه شدم با این دری که گشوده شد :دی
جالبه آقاگل همه جا دعوت شده :))



سلام 
عکس ها رو کولاژ میکردین بنظرم منظم تر نشون داده میشد :)
و جای کمتری رو میگرفت ^__^

خیلی هم خوب این همه کتاب اهدایی ^__^
هوم حسودیم شد :))


آقاگل، پدربزرگ ِ وبلاگستانه دیگه، همه جا باید ازش یاد بشه :دی

سلام میشه توضیح بدی چطوری اینکار رو انجام بدم؟ بلد نیستم :)
تازه گلچین کردی بانوچه:) 
یعنی بازم هست :)
آره :دی
مطمئنی طرف شاعر بود؟ شاعرا همیشه دست خطشون خوبه ها! اصلا من چون دست خطم بد بود هیچوقت شاعر نشدم :)

ممنون بابت دعوت
مطمئنم شاعر بود، یعنی دست کم اسمش به عنوان شاعر رو جلد کتاب بود :دی
چقدر زیادن :| :دی
گلچین کردم تازه :/
به به کتاب .

کتاب خوندن خیلی خیلی مفیده 

ولی حیف که متاسفانه آمار مطالعه تو کشور ما خیلی پایینه.
کتاب خیییییییلی مفیده، ولی تاسف جدا از پایین بودن آمار مطالعه در کشور، برای دو مورد دیگه هم هست، اول اون دسته از آدمایی که کتاب میخونن صرفا واسه اینکه خونده باشن (چون یه جور کلاس گذاشتن میدونن اینو و با چهار تا کتاب خوندن ادعای همه چیز دانی میکنن) و دوم اون دسته از آدمایی که تا دو کلمه ی "است" و "خواهد شد" و "می مانم" و اینجور کلمات رو مینویسن فکر میکنن نویسنده هستن و بعد به واسطه ی پول یا پارتی کتاب چاپ میکنن و اینطوری میشه که کتاب روانه ی بازار میشه در صورتی که کیفیتی نداره!
چرا هیش کی به ما کتاب هدیه نمیده! چندتا آخه!! :|
:دی
زیاد نیستن :(
ما شرکت نمودیدیم :)
تشکر از شما :)
چه نوشته ی زیبایی برادرت نوشته بانوچه جان ... 
ایشالا سایه شون همشیه بالاسرت باشه :) 

چه خوب که تو این بازی ها شرکت کردی :) 
اتفاقا همین الان گذاشتمش اینستا :دی
آره واقعا، نوشته ی معناداریه، ممنونم عزیز جان خدا سایه ی همه عزیزانت رو بالا سرت حفظ کنه...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">