وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

حال ِ دلت خوبه گل ِ من؟

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۱۴ ب.ظ
سروش جمشیدی به برنامه‌ی حالا خورشید ِ شبکه‌ی 3 دعوت شده بود... از سال‌های دیده نشدنش می‌گفت و بغض می‌کرد... از محبت ِ مهران مدیری می‌گفت و بغض می‌کرد... عکس پدرش را نشانش می‌دادند، از دلتنگی‌اش می‌گفت و گریه می‌کرد... از اشک ریختن خجالت نمی‌کشید، نمی‌‌گفت اگر در یک برنامه‌ی زنده‌ی تلویزیونی جلوی چشم ِ میلیون‌ها بیننده گریه کنم و همه اشک‌هایم را ببینند مسخره‌ام می‌کنند، نمی‌گفت من مرد هستم و هنرمند هستم و کلاس ِ کارم پایین می‌آید اگر دو قطره اشک بریزم... راحت می‌خندید، راحت گریه می‌کرد و بدون فیلم‌بازی کردن و کلاس گذاشتن احساساتش را بروز می‌داد و بدون اینکه خجالت بکشد می‌گفت: من احساساتی هستم...
مثل ِ خیلی‌هامان نبود که عادت کرده‌ایم به صورتمان نقاب بزنیم تا مبادا کسی مسخره‌مان کند، مثل خیلی‌هامان نبود که انگار عارمان می‌آید احساساتمان را بروز بدهیم، دلتنگی‌هایمان را اعلام کنیم... او هر جا که خنده‌اش می‌گرفت می‌خندید و هر جا که بغضش می‌شکست گریه می‌کرد و دوربین اشک‌هایش را خیلی واضح و مشخص نشان می‌داد و خودش هم این را ‌می‌دانست.
گریه‌اش را مخفی نمی‌کرد... اشک‌هایش را دانه به دانه می‌ریخت ولی باز هم تاکید می‌کرد و می‌گفت: من حال ِ دلم خوبه...
این صداقتش را دوست داشتم، این‌که فهمیده بود بغض و دلتنگی و گریه حتی وسط ِ روزهای خوش و حال ِ خوب ِ دل هم ممکن است باشند را دوست داشتم...
کاش یاد می‌گرفتیم... به ‌جای تقلید از مدل مو و مدل لباس‌ها و حتی اسم‌های هنرمندان این رفتارهای خوب و قشنگشان را یاد بگیریم...

+ احساساتتون رو بروز بدید... زندگی خیلی کوتاهه.


من نظری ندارم
تشکر از وقتی که گذاشتید و خوندید.
آره. گریه هاش جالب بود.
کاش یاد بگیریم.
کاش...
حرف دل منو زدی بانو 
:)
احساساتی که بروز نمیدیم توی دلمون جمع میشه و آخرش مریضمون میکنه
به خودمون بد می کنیم...
تموم قسمتایی که تو دور همی بازی کرده بود رو دانلود کردم درسته که همشون رو حذف کردم 

ولی فقط اون قسمتایی که نمایش بود و گل من میومد اونجاهاش رو کامل میدیدم :) 

خیلی عالیه که همه همینطوری باشن :)
من خیلی کم دیدمش...
ولی بازیش برام جالب بود و حالا از شخصیتشم خوشم میاد.
واقعا این هنرمند عشق عشق :)
میشه یه قلم کاغذ برداشت یا حتی توی وبلاگ هامون از منش و شخصیت مهربان دلسوز دوست داشتنی و بی ریاش کلمه به کلمه تجربه بنویسیم
حتی روزهای آخر شهریور که بیمارستان بستری یود با شدت حال بدش برای طرفداراش لبخند جانانه زد 
اصلا قوت قلب این عشق :)
چقدر این انسان های خوب کمتر دیده میشن :(
واقعا این هنرمند عشق عشق :)
میشه یه قلم کاغذ برداشت یا حتی توی وبلاگ هامون از منش و شخصیت مهربان دلسوز دوست داشتنی و بی ریاش کلمه به کلمه تجربه بنویسیم
حتی روزهای آخر شهریور که بیمارستان بستری یود با شدت حال بدش برای طرفداراش لبخند جانانه زد 
اصلا قوت قلب این عشق :)
متاسفانه مدرسه بودم فک کنم برنامه رو ندیدم ولی تو نِت کلیپاشو دیدم ! خودش اینجوری میگفت که دیدنِ اشکِ کسی که میخندونه هم بد نیس ..

چقدر خوبَن بعضیا =)
میگفت مردم انتظار دارن از ما همیشه شاد باشیم و مثل فیلمای طنزمون بگیم و بخندیم اما خب گریه هم جزوی از زندگیه.
ندیدم من برنامشو، ولی خبرش رو خوندم.
می دونید، خیلی کم اینطور پیدا میشه، خالصانه! اینها موفق ترند به نظر من و خب اثبات خیلی از چیزهاست که مثل اون کمدین، با وجودی که دنیای غمن، ولی کارشون رو انجام میدن.
منم خیلی اتفاقی داشتیم با پدر جان صبحانه میخوردیم که دیدمش برنامه رو...

صحیح است گل من.. :)
آدم بروز که میده سبک تر میشه..
ولی گوش محرم میخواییم دیگه..محرم ها...محرم..

شعر حافظ را من اینطوری می خونم،
سینه مالامال درد است ای دریغا محرمی..
آره :)
هرچند مث ِ روز برام روشنه که خیلی ها از همین درد دل کردنش دردسر درست میکنن...

شیفتشم من ؛ خیلی ماهه این بشر :)
خیلی حس ِ خوب میداد :)
حس خوبتونو، قشنگ منتقل کردید، ممنون :)

مطلب شما منو یاد این مطلب انداخت
http://www.ketabnews.com/detail-845-fa-35.html
هر بار میخونم حالِ دلم خوب تر میشه

حالِ دلتون خوبِ خوب :)
چه مطلب خوووووووبی مرسی برای اشتراک این مطلب :)
راستش من همیشه احساساتمو بروز دادم :) از آدمایی که حرف دلشون رو نمی زنن یا مثلا برعکس حرف می زنن اصلا خوشم نمیاد...
الانم تا اسم وبلاگت رو دیدم گفتم چقد دلم تنگ شده یه سر بزنم بهش :) 
ای جان... فدای دل شما بشیم ما بانو :)
اهل تلویزیون نیستم اما قیمت باشه حتما نگاه می کنمش :)
خیلی به دل می شینه نمایشش 
کلیپش رو دیدم منم...
من کامل ندیدم دورهمی رو.
خیلی دیگه جلفه این آدم ((: 
نگووووو :(
ممنون بانو جان :) 🌹
:)
راستش من نمیشناسمش.. کارهاشم ندیدم .. اما با نوشته ات موافقم .. دنیای ما باید تغییر کنه و از تقلید مو و لباس و .. به سمت تقلید اخلاق خوب و انسانیت بره
منم زیاد نمیشناسمش... فقط گاهی توی دورهمی دیدمش...

اونایی که خودشونن شاید بیشتر مورد تمسخر قرار بگیرن ولی خوشبختن
آره، حال ِ دلشون خوبه
بعضی ها توان بروز احساسات ندارن. شاید بخوان ولی نمیتونن. مثل من!
خیلی سخته کاملا میفهمم.
سلام بانو
خیلی تلنگرانه خوبی بود...
یک مدتی سعی کردم خودم نباشم و پشت نقاب پنهان شم،اما سخت ترین ضربه ها روهم خوردم...
بهترین کار همینه که خودمون باشیم و خودمونو گم نکنیم...
:)
احساسات باید بروز داده بشن... نه که بگم خودم همیشه بروز میدم... ولی کاش یاد میگرفتیم بروز بدیم.
روزیکه برنامشون پخش شد نتونستم ببینم ولی وقتی فرداش خلاصه ی برنامه ی روز قبل رو گذاشتن کلا سرجام میخکوب شدم...
خیلی برام جالب بود که اینقدر راحت گریه میکردن و بینش هم میخندیدن!
کاش میفهمیدیم کلاس گذاشتن انقدرام خوب نیست...
توی خودشیفتگی و خودمون رو تافتهی جدابافته دونستن نیست...
راحت بود... همین خیلی ارزش داشت... میدونست اونجا دیگه وقت نقش بازی کردن نیست باید خودش باشه... خودش بود.
کاش نقاب از صورت برداریم...
کاش...
من واقعا بازیش رو دوست ندارم و هروقت که نمایش دورهمی شروع میشه میزنم اونور، مخصوصا مدل حرف زدنش توی نمایش واقعا رو اعصابمه.
اما خودش خیلی آدم انرژی مثبت و راحتیه، حس میکنم ازون دسته ادماس که به آدمای اطرافش حس های خوب میده 
منم خیلی کم دورهمی رو دیدم... اما سادگی و صداقتش...
دقیقا منم به تاثیرش روی اطرافیانش فکر میکردم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">