پاییز ِ او غم دارد...
شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۱۸ ب.ظ
گفت: چه خبره امسال اینقدر عاشقانه نوشتی برای پاییز؟
گفتم: خب پاییز دوستداشتنیه، فصل قشنگیه... برا ما جنوبیا عین ِ خود ِ خود ِ بهاره ِ، اصلا بهشته... من همیشه حسای خوبی به پاییز دارم.
گفت: ولی من هیچوقت حس خوبی بهش ندارم... پاییز همیشه عزیزترینهای منو ازم گرفته... پدرم، برادرم... از وقتی پاییز شروع شده همینطور نگرانم و دلشوره دارم... نمیدونم به کدوم یکی از آدمای زندگیم بچسبم تا ایندفه پاییز ازم نگیره.
دیشب پرسیدم: حال مادرت چطوره؟
گفت: رفت... پاییز ازم گرفتش...
گفتم: خب پاییز دوستداشتنیه، فصل قشنگیه... برا ما جنوبیا عین ِ خود ِ خود ِ بهاره ِ، اصلا بهشته... من همیشه حسای خوبی به پاییز دارم.
گفت: ولی من هیچوقت حس خوبی بهش ندارم... پاییز همیشه عزیزترینهای منو ازم گرفته... پدرم، برادرم... از وقتی پاییز شروع شده همینطور نگرانم و دلشوره دارم... نمیدونم به کدوم یکی از آدمای زندگیم بچسبم تا ایندفه پاییز ازم نگیره.
دیشب پرسیدم: حال مادرت چطوره؟
گفت: رفت... پاییز ازم گرفتش...