وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

دستاورد سال ها وبلاگ نویسی!

يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۲۹ ب.ظ

سالهاست که مینویسیم، همه ی ما اگر تازگی ها دست به نوشتن زده ایم، دست کم سالهاست که میخوانیم، بارها شاهد ِ ایجاد دوستی ها بوده ایم، به وجود آمدن ِ عشق ها، دایره ی دوستی های متعددی که اکثراً دوام نداشته و باعث وجود چندین دایره ی دوستی ِ دیگری شده است، تعطیل شدن ِ یکهویی و بی خبر ِ وبلاگ هایی که دوستشان داشتیم، دیدارهای وبلاگی ِ جمعی یا دو نفره، دوستی های عمیق و دشمنی ها حتی...

چند روزی می شود که بارها تمام ِ دغدغه های فکری ام را گذاشته ام کنار و زل زده ام به اسم دوستان ِ مجازی ام در تلگرام و در اینستاگرام، فکر کرده ام چقدر از آن ها دورم یا چقدر نزدیک... آنها چطور؟ چقدر از رازهایشان را میدانم و چقدر از رازهای من باخبرند؟ چند نفرشان پشت قلب و گل هایی که می فرستند محبت را هم ضمیمه می کنند و چند نفرشان نه؟!

به رازدار بودن چند نفرشان میشود مطمئن بود؟ چند نفرشان بدون اینکه قضاوت کنند گوش میکنند؟ چند نفرشان را میشود "رفیق" خواند؟ بعد همینطور که دارم توی ذهنم بالا و پایینشان میکنم انگشتم می لغزد روی صفحه ی گوشی و شروع میکنم به Delete کردن، خیلی ها را هنوز فقط به اسم مستعار میشناسم، Delete میکنم و لبخند میزنم... حالا تعداد کمی مانده اند...

وقتی که گروه های تلگرام محل جمع شدن وبلاگ نویس ها دور همدیگر شد، خیلی از خواننده های خاموشم را پیدا کردم، خیلی از وبلاگ نویس هایی که خواننده خاموششان بودم را هم... اما این وسط تعداد زیادی بودند که بعد از چند روز اعتراف میکردند همیشه فکر میکرده اند من خیلی مغرور هستم... از آن ها که نمیشود باهاشان صمیمی شدها... در ظاهر خندیده بودم اما به فکر فرو میرفتم نوشته هایم را بالا و پایین میکردم و میگفتم: یعنی اینقدر این نوشته ها سرد هستند؟ نوشته هایی که هر بار دست به کیبورد شده ام سعی کرده ام از ته دلم بیرون بیاورمشان، که پشتشان احساس باشد...

حالا هنوز هم این گروه ها پابرجاست، هنوز هم دایره های دوستی شکل می گیرند، از بین می روند دوباره با افراد دیگری شکل میگیرند، هنوز هم هر روز با وبلاگ نویس تازه ای آشنا میشویم و قید وبلاگ نویس دیگری را میزنیم این چرخه هی تکرار میشود، هی تکرار میشود، هی تکرار میشود...

اما دیگر یاد گرفته ایم چگونه دوستی ها را به رفاقت تبدیل کنیم... یاد گرفته ایم رودربایستی را کنار بگذاریم، یاد گرفته ایم در مواقع مختلف چگونه برخورد کنیم، چگونه حرف بزنیم... دل کندن را یاد گرفته ایم و این تلخ ترین دستاورد ما از این دوستی های مجازی و از وبلاگ نویسیست... لازم است که بلد باشیم به وقتش دل بکنیم از خیلی چیزها... لازم است اما تلخ!


آره لازمه ... :)
:)
اگر کسی فکر کنه که میتونه با خوندن نوشته های کسی به روحیات و اخلاقش پی ببره اشتباه کرده , خیلی از دوستان وبلاگ نویسم رو که باهاشون بیشتر اشنا شدم صمیمی تر و گرم تر از نوشته هاشون دیدم و برعکسش هم برام پیش اومده , اما با تمام اینها هنوزم وبلاگ نویسی رو دوست دارم و یک منبع ارامشه برام
بله، وبلاگ نویس نباید اونقدر متفاوت با نوشته هاش باشه که بعد از دیدنش پشیمون بشی و بگی کاش همون نوشته هاشو میخوندم فقط و نه اونقدر رو باشه که هرکی از راه رسید بشه دخترخاله :دی
لازم و تلخ و سخت
و واقعیت.
فقط خواهش می کنم دیگه گروه جدید تو تلگرام درست نکن ، کچل شدیم :))))))))
وا کدوم گروه منظورته :O من مدیر هیچ گروهی نیستم توی تلگرام.
چه جالب☺درست همین لحظه که دارم این کامنت رو تایپ میکنم پیامت توی اینستام ریوو شد☺ پس چقدر شانس داشتم منی که از لیست دوستات حذف نشدم بانو 
من فدای محبت تو بشم آوا بانو جونم :*
کاش هیچ وقت تلگرام و وایبر و لاین و... اینجور چیزا نیود.
و کاش در همان گمنامی وبلاگ نویسی باقی می ماندیم.
گمنام بودن خیلی بهتر بود.
گمنام باشیم و پاک
موافقم... خیلی از تصورات ِ خوب و مثبتمون با نام آشنا شدن از بین رفت!!!
من هنوز باورم نمیشه دو سال کاملا خاموش وبلاگتو خوندم با خنده هات میخندیدم و با متن های غم انگیز منم اشک روی صورتم سُر میخورد 
آره واقعا من اعتراف میکنم فکر میکردم مغروری ولی نه اینکه نوشته ها سرد باشه کاملا همه ی حس نوشتن منتقل میشه 
آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند
الان که بعد هفت هشت ماه میگذره متوجه اشتباه خودم شدم
باید با آدم ها حرف زد و تبادل نظر داشته باشی تا بیشتر با شخصیتشون آشنا بشی: ) 
درست تلگرام یا اینستا باعث شد وبلاگ نویسا بیشتر باهم آشنا بشن ولی از وبلاگ ها بیشتر دور شدن 
قبول دارم فاطمه جان :*
خوشحالم که بالاخره تصورت از من خوب شد :))
سلام
منم خیلی از این مدل دوستی ها داشتم
اما به جرات می تونم بگم سه تا از بهترین هاشون وب نویس هستند
عمر دوستی با یکی شون همین امسال به ده سال رسیدفهنوز همدیگر ندیدیم اما واقعا دوستیم

دوستی های ناب ِ پایدار ِ عمیــــــــق :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">