وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

خط قرمز

يكشنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۶ ق.ظ

نمی‌دونم چه روزی، چه کسی و به چه دلیلی، اما یادمه بهم گفت: «خوش به‌حالت که میونه‌ت با تغییر خوبه». اینم نمی‌دونم که چرا اون روز ازش نپرسیدم منظورش چیه؟ اما همیشه برام سوال بود که چرا این حرف رو زده؟ آیا بعد از این حرف من سکوت کردم؟ چون همیشه حس می‌کردم که در برابر هر تغییری گارد می‌گیرم. همیشه فکر می‌کردم که اگر برنامۀ ذهنیم به‌هم بخوره، کلافه می‌شم و به سختی می‌تونم خودم رو وفق بدم. اما حالا فهمیدم این دو تا، کاملا با همدیگه متفاوتن.

احتمالا توی تغییر در رابطه‌ها زودتر کنار میام. زودتر می‌رم سراغ برنامۀ بعدی. نه اینکه برم سراغ نفر بعد! می‌رم سراغ برنامۀ بعد. که می‌تونه شامل تغییر رفتار باشه. یا حذف اون رابطه. یا هر چیز دیگه.

اکثر اوقات وقتی از من می‌پرسن که ویژگی‌های منفی خودت رو بگو، می‌گم: «گاهی اوقات لجبازم، بیش از حد مهربونم، و برای خطای آدمایی که بهم نزدیکن زیاد بخشنده نیستم».

مهربون بودن یه ویژگی مثبته، اما بیش از حد مهربون‌بودن به نظر من یه ویژگی منفیه، که هم می‌تونه به خود آدم ضربه بزنه و هم به اطرافیانش. البته افراط در هر چیزی اشتباهه. در مورد بخشنده‌نبودنم هم همینقدر بگم که به نسبت نزدیک‌بودن آدما به من، گذشت من نسبت به اشتباهاتشون کمتره. انگار گذشت و اهمیت هر دو روی دو کفۀ ترازو باشن و هر کدوم سنگین‌تر بشه اون یکی میره بالاتر. هر آدمی که اهمیت بیشتری برام داره. گذشت من در برابر اشتباهاتش کمتره و این انگار اصلا اخلاق خوبی نیست. گاهی اوقات اشتباهات آدما رو می‌بخشم. اما هرگز فراموش نمی‌کنم.

به نظر من اگر کسی در دایره ارتباطی با من، اشتباهی مرتکب شد، بهتره اون رابطه رو حذف کنه. چون اینطوری جفتمون کمتر اذیت می‌شیم. اما معمولا آدم‌ها از اشتباهشون پشیمون می‌شن، توجیه می‌کنن، عذرخواهی می‌کنن و درصدد جبران برمیان و هی اون رابطه رو با هر اسم و عنوانی که داره حفظ می‌کنن و فکر می‌کنن که دارن اصلاحش می‌کنن. اما در واقع فقط یه پوستۀ ظاهری رو دارن حفظ می‌کنن و چیزی که نصیبشون می‌شه فقط بی‌اعتنایی‌ها و سردی‌های منه. چون تا قبل از اون اشتباه من تمام محبت و توجه خودم رو برای اون رابطه گذاشته بودم و بعد از اون اشتباه همه این توجه و محبت رو از اون رابطه حذف کردم. معمولا در این موقعیت‌ها اون آدم شروع می‌کنه به گلایه‌کردن. اما متوجه نیست که از درجه اهمیتش کم شده و گلایه‌هاش تاثیری نداره. به همین دلیله که میگم حذف اون رابطه به نفع خودش هم بود. آدم کینه‌ای نیستم. اما بذر شک که توی دلم کاشته می‌شه دیگه خشکیده نمی‌شه.

 

این روند رو برای رابطه‌های مختلف میشه تعمیم داد. دوستی‌ها، روابط کاری، فامیلی و هر نوع رابطه دیگه‌ای. نمی‌خوام دفاع کنم. چون بالاتر اشاره کردم که از ویژگی‌های منفی منه. اما بهرحال از اول هر رابطه‌ای خط قرمزم معلومه.

اومدم رکورد کامنت زیر یه دیقه از انتشار پست رو بشکنم.

جام طلایی کامنت زیر یه دقیقه از انتشار پست تقدیم تو باد

دارم یاد می‌گیرم هیچ رابطه‌ای جز روابط خوبی، ارزش نداره به خاطرش از روح و روانت مایه بذاری.

راهکارت رو دوست داشتم شیری.

بعضی اشتباهات وقتی توی رابطه انجام میشه انگار حرمت‌ها از بین رفته، ادامه‌دادن و بخشیدن مثل نمک پاشیدن روی زخم می‌مونه، هر روز تازه‌ش می‌کنه.

یعنی الان خط قرمزتون اشتباه کردنه؟ من اسکویید گیم (Squid Game) رو ندیدم ولی داستانش شبیه همینه :)) 

 

چیزی که به ذهنم میاد، اینه که تکرار مکرر اشتباه می‌تونه خط قرمزم باشه. تکرار یک رفتار، اصرار روی گزاره غلط و خلاصه اصرار به اشتباه می‌تونه باعث شه تا ابد با یکی هم‌خونه باشم اما حتی حرف هم نزنم:)) نمونه واقعی هم داره :)) اما واقعاً باید پرتکرار باشه. به شکلی که دیگه تحملش هزینه‌بر بشه. اینجا به نظرم خط زدن فرد معقوله. چون این، دیگه اشتباه یا خطا نیست بلکه یک رفتار مریض و نامطلوبه که اراده‌ای برای اصلاح هم نداره. و البته در همین خط زدن هم، باز سردی و خماری دادن رو نمی‌پسندم. یک‌جا و یک‌سره می‌بُرم و تمام. بلاک و ریپورت به واقع. 

منم ندیدم. نه اشتباه‌کردن که اجتناب‌ناپذیره. خود من کم اشتباه نکردم. یک سری اشتباهات خیلی بزرگ هستن که معمولا اول روابطم مشخص میشن. منظورم اونا هستن و بستگی داره چه نوع رابطه باشه اون خط قرمز هم تغییر می‌کنه.
گاهی وقتا چیزی که بیشتر از خود اون اشتباه روی اعصابمه. اصرار فرد خاطی برای جبران اون اشتباهه. من معتقدم که بعضی از اشتباهات رو نمیشه جبران کرد مث لکه‌هایی که روی لباس هستن و ما میخوایم تمیزشون کنیم اما لکه بیشتر پخش میشه تلاش برای جبران کردن هم بیشتر گند میزنه به رابطه.

بعضی وقتا باید گذشت و ول کرد...از یه جا به بعد موندن تو بعضی موقعیت ها فقط به خودمون آسیب میزنه...

 

+راستی چاپ کتابتون رو هم تبریک میگم...از کجا میتونم تهیه کنم؟

دقیقا همینطوره. به نظرم وقتی یک نفر بُرید. نباید اصرار بشه برای ادامه دادن.

+ ممنونم. سلامت باشید.
از اینجا
https://www.saadpub.ir/product/%d9%84%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%ae%d8%aa/?attribute_pa_booktype=printed-book

روابط خونی رو چرا نوشتم خوبی؟؟🤣🤣🤣

مهم مفهوم مطلب بود که منتقل شد :دی

حرمت ها و خط قرمز های اساسی در هر حالتی باید حفظ شه خیلی وقتا خود ماییم که به طذفمون نشون میدیم تا چه حد پیش بیاد..

اما در مورد اشتباه کردن , ما هیچکدوم کامل نیستیم.. هممون کلکسیون اخلاق و روحیات عجیبیم و اشتباه میکنید.. اما اینکه حذف شیم یا حذف کنیم هرکی کوچکترین اشتباهی کرد... میدونی چی میگم.. زندگی رو ازینم سخت تر میکنه

آره، اگه بخوام به روابط خودم نگاه کنم باز برمیگردم به اون ویژگی منفی ِ «مهربونی ِ بیش از حدم» که مرزها رو برای طرف مقابلم زیادی باز میذارم. اما گاهی اوقات هم مرزها باز نیست و طرف مقابل باز هم سوءاستفاده میکنه.
البته من ادعای کامل بودن نکردم. خود من آدمی هستم که خیلی اشتباه میکنم. ریز و درشت. اما در این متن منظورم اشتباهات کاملا بزرگ هست. تا حالا هیچ کس رو بخاطر اشتباهات کوچیکش نروندم و اتفاقا اینجور وقتا خیلی حامی هستم. حتی وقتی طرف اشتباه بزرگی هم بکنه بازم نقش پشتیبان میگیرم. اما دیگه رابطه، شکل اولیه‌ش رو از دست میده. خوب و بدش رو نمیدونم. اما برای من هر رابطه ای یه خط قرمزی داره. یعنی برای هر کسی خط قرمز یه تعریفی داره که قطعا منظورش اشتباهات کوچیک نیست. و کسی که از اون خط قرمز رد بشه به نظرم بهتره که حذف بشه.

برای خطای آدمهایی که نزدیکن زیاد بخشنده نبودن یه مقدار زیاده رویه به نظر من!

کدوم آدم کجای دنیا خالی از اشتباه نبوده که ما باشیم هممون انسانیم و انسان ذاتش با خطا کردن شکل میگیره یعنی تا اشتباه نکنه یاد نمیگیره، ما لازمه بعضی وقتا این فرصت خطا کردن رو بهش بدیم:)

ممکنه. بخاطر همینه که جزو ویژگی های منفی خودم به حساب میارمش.
ولی من اگه یه رهگذر با سنگ شیشه خونمو بشکنه نهایتا خسارت میگیرم و میبخشمش. اما اگه یه فرد نزدیک اینکار رو بکنه، قلبمم باهاش میشکنه. قلب شکسته رو با خسارت نمیشه ترمیم کرد. میشه؟ پس تاوانش هم باید سنگین تر باشه. البته شاید استدلال من درست نباشه. هیچکس بدون خطا و اشتباه نیست. اما وقتی هر رابطه ای از اولش خط قرمز خودش رو مشخص کرده به نظرم باید بهش احترام بذاریم که پامونو فراتر نذاریم.

مدتی حذف کردن ادم ها خیلی برام دشوار بود و به سختی تونستم از اون مرحله و کلنجارهایی که با خودم میرفتم آزاد شم... 

خوبه که واقعا بتونیم چیزایی که اذیت مون میکنن حذف کنیم و ازشون دور شیم

ببین طبیعتا هر چی اون آدم نزدیکتر و عزیزتر باشه حذف کردنش سخت تره. اما باید ببینی چقدر داری ضربه میخوری . بالاخره شدنیه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">