برای تو که مخاطبم هستی ولی نیستی!
همیشه یک دفتر و خودکار توی کیفم بود، به همراه چند کاغذ و یک خودکار زاپاس، برای وقتهایی که خودکار اولم تصمیم میگرفت ننویسد. یا مثلا کسی به خودکار و کاغذی نیاز داشت. در خانه هم همیشه دفتر و کاغذهای باطله و خودکارم توی هال پیدا میشدند به همراه یک عدد روسری. چون در خانهی سابقمان همیشه مهمان داشتیم. هر ساعتی ممکن بود یک نفر «یالله» بگوید و داخل شود و ما بدون اینکه متعجب شویم که چطور داخل شده میفهمیدیم که لابد یکی از اعضای خانواده در حیاط یا پارکینگ بوده و توقف کسی یا موتوری یا ماشینی را پشت در حس کرده و قبل از اینکه انگشتش شاسی زنگ در را لمس کند، در را باز کرده. موقع خواب هم همیشه کاغذ و دفتر و خودکارم بالای سرم بود. برای نوشتن به وقت نیمهشبها. موقع سفر، توی کلاس درس، در محل کار و... همیشه حتی در بعیدترین حالت و جای ممکن هر که کاغذ و خودکاری نیاز داشت به من مراجعه میکرد و خیالش راحت بود که دست خالی برنمیگردد.
به مرور زمان و از دوره هنرستان به بعد، گوشی و دفترچهیادداشتش و شبکههای پیامرسانش هم به کاغذ و خودکارهای همیشه همراهم اضافه شدند. حالا من ِ عاشق ِ نوشتن، همیشه صدها امکان برای نوشتن داشتم. اما از یک جایی به بعد ترسیدم. برای نوشتههایم هزار فیلتر «نکند...» و «خب که چی» و «اینو ننویسم» و... اضافه کردهام.
حالا میترسم برای بعضی نوشتههای عاشقانهام از هشتگ سابق ِ #عاشقانههای_بیمخاطب استفاده کنم، میترسم گاهی در جایگاه ِ کسی که عشقش را از دست داده یا از او دور است و به درد دلتنگی دچار است قرار بگیرم و بنویسم، میترسم نوشتههایم مخاطبهای خیالی داشته باشند، مثل بهادری که اوایل نوجوانیاش بود و قرار بود معنی ِ خیلی چیزها در دنیا را عوض کند حتی اسمش را، یا شمسالملوکی که تازه تصمیم گرفته بود از وابستگیاش به حاجی کم کند و کمی به خودش برسد و حق تمام زنان عالم را از مردها بگیرد و مثل خیلیهای دیگر. چون من یک زن متاهلم، و هر نوشتهی عاشقانهای باید برای همسرم باشد، اگر نوشتهی غمانگیزی بنویسم لابد با همسرم دعوایم شده و اگر متن عاشقانهای بنویسم در وصف کسی که همسرم نیست لابد با مرد دیگری جز همسرم رابطه دارم. چند وقت پیش با حسن در همین خصوص صحبت میکردم هر دو موافق بودیم که نوشتن باید فراتر از واقعیت باشد، باید بشود در دنیای خیال هم قدم زد و اتفاقا نوشتن از چیزهایی که آدم هیچ درک و تجربهای در آنها ندارند، قلم را قوی میکند. بعد تصمیم گرفتم که بنویسم و بیخیال ِ قضاوتها شوم. علیالحساب قرار است هر روز با همسرم دعوایم شود و برای عشق دومم نامه بنویسم و باقی ماجرا.
+ نکنه یادتون رفته باشه اینجا رو؟ (لینک)
قرار نیست نوشتههامون رو برای کسی توضیح بدیم یا توجیه کنیم یا اصلا بگیم منظورمون چی بود:)
هر چه میخواهد دل تنگت بنویس:)