چندتا عکس یادگاری با یه بغض و چندتا نامه
کلهم از دیرباز و قدیمالایام و روزگاران قدیم، یادگاری و هر آنچه که خاطرهسازی میکرد رو دوست داشتم. چندین سال پیش توی وبلاگم توی بلاگفا از خوانندههای وبلاگم خواستم که به مناسبت فرا رسیدن تولدم :دی یه یادگاری از خودشون برام بذارن. یکی تصوری که از من داشت رو نقاشی کشیده بود، حالا یا به شکل خودم، یا حتی یه خط بنفش، یا گل قرمز... هر چیزی که منو تو ذهنشون میاورد نقاشی کرده بودن. یکی صداشو ضبط کرده بود و تبریک گفته بود، یکی یه یادداشت کوچولو نوشته بود و عکسشو فرستاده بود که اون یادگاری رو با دستخط خودش داشته باشم و خلاصه هر کی هر چی تو آستین داشت توی طبق اخلاص گذاشت و به من یادگاری داد که خیلی برام ارزشمند بود. امسال اینو حتی توی کانالم هم گفتم و تا امروز چند نفر فرستادن. اما چون هر کسی گرفتاریای خودش رو داره تا یک هفته بعد از تولدم هم اگر بفرستید خوشحالم میکنید. تولدم 14 دیماه هست. میتونید یادگاریتونو تا 21 دیماه بفرستید.
در همین راستا، اینو ببینید، به دیوار هال ِ خونمون نصب کردیم، هر کی مهمونمون میشه ازش میخوایم که برامون یادگاری بنویسه. قبلا یه تابلوی کوچیکتر بود توی خونه مجردیم. امسال بزرگتر و شکیلترش کردیم :دی البته توی عکس زیاد خوب و واضح نیست. فعلا فقط پسرعمهی همسر برامون یه یادگاری نوشته. بقیه هم که اومدن عجلهای اومدن و رفتن و نشده. هم فرداشب و هم پسفرداشب یه عالمه مهمون دارم که از ذوق اینکه تکتکشون اونجا برام یادگاری بنویسن از الان چشمام قلبقلبیه.
و ایضاً اینو هم ببینید، کارت دعوت عروسیمونه که برای اینکه یادگاری داشته باشیم چاپ کردیم روی شاسی. شما هم آدم خاطرهباز و خاطرهسازی هستین؟
خاطره های کمی هستن که دوست دارم مرور کنم. گذشته کلا برام حس خوبی نداره، شاید حال برام خوشایند تره.