وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

چند می‌گیری منو بذاری تیتر یک؟!

دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۸، ۰۸:۰۰ ق.ظ

پست هوپ رو که خوندم سوژه این پست به ذهنم اومد. سوالات ِ ملت (بیشترشون فامیل هستن) از روز اولی که من وارد این حرفه شدم تاکنون:

شب جمعه همین هفته یه مراسم دعا داریم واسه فلانی (یکی از هم‌محله‌ای‌های مرحوم)، بیا واسه صدا و سیما فیلمشو بگیر! - چرا از بازی‌های طناب‌کشی و والیبال و فوتبال که جمعه‌ها با فامیل دور هم انجام می‌دیم گزارش نمی‌گیری؟ - اوه اوه ثریا اومد، بحث رو عوض کنین الان گزارشمونو می‌نویسه پخشمون می‌کنن - اسم زن فلان بازیگر چیه؟! و وقتی بگم نمی‌دونم! با دلخوری می‌گن اسم خودتو گذاشتی خبرنگار؟ تو که اینو نمی‌دونی! - اووووه اییییینهمه شماره تو مخاطبین گوشیت داری؟ مدیر فلان، رئیس فلان، اوه فلانی (بازیگر یا فوتبالیست یا هر آدم معروف دیگه‌ای) هم که داری، وای یعنی به همه‌شون زنگ زدی؟ - تو یعنی صبح تا شب با همکارای آقا می‌ری این‌ور و اون‌ور؟ - بابات (قبلا که مجرد بودم) و حسن (الان که متاهلم) ناراحت نمی‌شن بیشتر همکارات مرد هستن!؟ - وای ماموریت خارج از شهر می‌ری؟ - خانوادت ناراحت نمی‌شن سوار ماشین همکارات می‌شی؟ - از این که عکست توی سایت‌ها اومده بابات عصبی نشده؟! - قیمت طلا امروز چقدره؟! - این هفته بارون داریم؟! - چرا سرعت اینترنت اومده پایین؟ - آخه این شغل مردونه چی بود تو انتخاب کردی؟! - عکستو دیدم با فلانی (مرد) کنار هم وایساده بودین داشتی مصاحبه می‌گرفتی (به طعنه می‌گه که یعنی مچت رو به هنگام انجام یه کار بد (مصاحبه کردن!!!!) گرفتم! - فلانی (بقال سر کوچه) فلان چیز رو گرون می‌ده ببرش تو روزنامه! (منظورش اینه که علیه‌ش خبر کار کن) - فلانی رو با یه دختره دیدم عکسشو بزن تو سایتتون آبروش بره - یه شغل بهتر نبود انتخاب کنی؟ زن باید بیشتر خونه باشه تا بیرون - حسن ناراحت نمی‌شه همکارای مرد بهت زنگ می‌زنن؟ - خانم خبرنگار بیا این جدول رو حل کن برام برنده شم! - تو دیگه چجور خبرنگاری هستی که اینو بلد نیستی؟ (وقتی یه سوال درسی مربوط به فیزیک می‌پرسن و من بعد از این‌همه سال فاصله گرفتن از مدرسه جوابشو یادم نمیاد!) - هر چی گرون می‌شه تقصیر شماست - بیا با منم مصاحبه کن (و وقتی می‌گم راجع به چی؟ می‌گن هرچی... فقط حرف بزنم) - پسرم امروز توی مدرسه‌شون توی مسابقه دو اول شده، عکسشو نمی‌زنین صفحه اول روزنامه‌تون؟ - چند تا روزنامه از دفترتون برام میاری می‌خوام بزنم پشت شیشه‌ی پنجره‌های خونه - به نظرت چرا ترامپ اون حرفو زد؟ - جشن عروسیتون رو تلویزیون هم پخش می‌کنه؟ (اشاره به اینکه من و حسن هر دو خبرنگار هستیم و ازدواج دو خبرنگار رو حتما همکاران صدا و سیما پوشش می‌دن) - توی جلسات که می‌رید تو و حسن مثل زن و شوهرها رفتار می‌کنید یا مثل همکارا؟ - حسن وقتی میاد خونه و می‌بینه تو برنگشتی عصبی نمی‌شه؟! - صدا و سیما بهتون خونه نمی‌ده؟ - شما که خبرنگارید شماره موبایل محمدرضا گلزار رو هم دارید؟! - یه کمد قدیمی دارم دیگه نمی‌خوام استفاده کنم تو روزنامه‌تون اعلام می‌کنی هر کی می‌خواد بیاد بخره؟ تخفیف هم می‌دم! - فلانی (کارمند فلان بانک یا اداره مثلا) دکمه پیرهنش باز بود، نمی‌تونی علیه‌ش مطلب بزنی تو روزنامه؟! - برای دختر فلانی خواستگار اومده، اسم خواستگارش فلانیه، چجور آدمایی هستن!؟ (و وقتی می‌گم نمی‌شناسم می‌گن پس تو چجور خبرنگاری هستی که مردم شهرت رو نمی‌شناسی؟) و...

البته این پست قرار بود به شکل دیگه‌ای نوشته بشه، ولی ترجیح دادم فعلا به همین شکل این زاویه از موضوع رو روایت کنم تا بعد و زاویه‌ای دیگر.

 

+ پست‌های پسانویز؛ مربوط به روزهای بعد از رهایی تا آشنایی و ازدواج با حسن رو شروع می‌کنم (به صورت رمزدار)

چقدر این شغلتون باحاله 😂

از دید مردم بله :دی

حالا چند میگیری؟

نرخ روی چقدره برا تیتر یک؟ یا لااقل صفحۀ آخر و پشت جلد؟ :))

 

تیتر یک که گرووونه. 
صفحه یک و صفحه آخر چون تمام‌رنگی هستن، قیمت پایه‌شون از یک و پونصد شروع می‌شه دیگه واسه تیتر یک بخوای که بیشترم می‌شه :دی

:))))

 

مثل پست هوپ عزیز خیلی با نمک و خنده دار بود.

البته یه طنز تلخی هم داشت از نوع دید مردم.

نمیدونم چرا جملات و با لهجه می خوندم و حس غم ریزی داشتم.

 

:))) ولی خداییش اول صبحی خنده اوردید به لبم. :*

لطف داری شما عزیزم :*
اتفاقا کامنت شما رو که خوندم گفتم کاش با گویش بوشهری پست رو نوشته بودم 
خدا رو شکر که باعث خنده‌تون شد این پست :)

بیزحمت شماره الناز شاکردوست رو هم واسه ما بفرست:))))

یعنی چی آخه! چرا ناراحت میشی مردم از یه خبرنگار بیشتر از اینها انتظار دارن:))

 

بهنوش طباطبایی و شبنم قلی‌خانی هم دارما، کارت رو راه می‌اندازه؟ :))
آخه انتظارشون از یه خبرنگار‌ یه چیزی فراتر از گوگله ؛دی

عالی بود! خنده‌دار و غم‌انگیز!! 

 

فقط اونکه میخواد عکس بچه‌شو بزنه تو روزنامه! :))

:))
آخه جالب اینجاست وقتی درخواستشون رد می‌شه ناراحت هم می‌شن

میگم اگر یکی شماره من رو خواست بهش بده. من مثل گلزار زیاد حساس نیستم.

 

:)) 
اتفاقا یکی از معضلاتی که باهاش مواجه هستیم همین بحث شماره‌ست، ما حساسیتمون نسبت به شماره‌مون از بین رفته، بعد ناخواسته حساسیتمون نسبت به شماره بقیه هم از بین رفته :دی طرف میاد می‌گه شماره فلانی رو می‌خوام ما هم بی‌خیال براش می‌فرستیم بعد اون فلانیه شاکی می‌شه :))))

ما به شماره احمد مخبر هم راضی هستیم:)))

یا خدا :)) 

همسایه: نوهٔ جاری خواهرشوهر منم تهران درس خونده، می‌شناسیش؟ من: چه سالی؟ چه رشته‌ای؟ کجا؟ - نمی‌دونم اینا رو. الان امریکاست. من: اسمشون چیه؟ - علی

بعد انتظار دارن بگم آره آره شناختم :| :)))

این سناریو که فلانی هم فلان‌جاست که تو هستی، می‌شناسیش؟ بارها تو موقعیت‌های مختلف تکرار شده و الان جاشو داده یه سناریوی به حداد بگو فلان به حداد بگو بهمان از حداد بخواه فلان از حداد بخواه بهمان، حداد فلان کرد حداد بهمان گفت :))

خدای من :))
اونم جایی مث تهران

خوشحالم پستم باعث شد چنین پست خنده داری بنویسی! :-)))))

ولی حالا قیمت اینکه منو تبلیغ کنی صفحه اخر چنده؟ :-)))

فعلا رفاقتی برات کار می‌کنم :دی

روز بخیر

از نظر شما وظیفه یک خبرنگار چیه؟خبرنگار باید از چه چیزایی باخبر باشه و چه چیزایی رو انتشار بده؟آیا این حق رو دارید که مثلا به خاطر امنیت ملی!!!!دروغ بگویید و قضایا رو کاملا برعکس جلوه بدید؟آیا حاضرید به خاطر ارتقا پست و یا به خاطر یک مشت دلار!!!!خبرهای سفارشی دربیارید و پخش کنید؟

اهل خودسانسوری هم هستید؟

اون چیزایی که صدا وسیمای ملی!!!!پخش میکنه چقدر واقعی هست و چه میزان میشه به داده هاش اعتماد کرد؟

اصلا شما نه به عنوان خبرگار بلکه به نام یک شهروند که دارای حقوقی!!!! هستید که توی قانون اساسی هم ذکر شده،به صدا وسیما اعتماد دارید؟

به نظرم پاسخ به این پرسش ها در تخصص تون باشه.

شب‌بخیر
هر چند حس می‌کنم قبل از پرسیدن سوال‌ها جواب رو خودتون به خودتون دادید و این ببشتر از اینکه پرسش‌ باشه یک نوع بازجویی هست، اما پاسخ می‌دم. 
خبرنگار حرفه‌ای باید یک حوزه تخصصی داشته باشه و راجع به حوزه کاری خودش آگاهی کامل داشته باشه. اگر ماجرایی خارج از حوزه کاری خبرنگاری باشه، نه اینکه هیچی ندونه راجع‌بهش‌ ولی نیازی به پرداختن بهش نیست. 
هیچ خبرنگاری حق انتشار مطالب کذب رو نداره، خبرنگار باید مورد اعتماد مردم باشه و اصلا از خود مردم باشه و دروغ نگه، نه ارتقاء شغلی و نه هر دلیل دیگه‌ای توجیهی برای دروغ‌گویی نیست.
خودسانسوری یعنی سانسور خود شخص و این ربطی به خبرنگاری نداره.
صدا و سیمای ملی دیگه اصلا مورد اعتماد مردم نیست. 

خانم محترم آقای سپهر فقط شماره الناز شاکردوست رو میخواد لطفا به انتخابش احترام بزار :دی

 

بوخودا به پورمخبر رضایت داد ؛:))

میگم خانم خبرنگار، شما فقط از خبرای شهر خودتون رو پوشش میدین یا این که میشه تو روزنامه تون تیتر دیدار یک ثریا بانوی مهربان رو با بلاگرها هم دید؟ (; **:

اون که خبر ویژه‌ست :*

ببین وسعت دید خیلی از مردم چقدر کمه که بیشترین دغدغه شون این هست که چون شغلت ایجاب میکنه با آقایون تعامل داشته باشی حتما باید بابا یا همسرت ناراحت بشن و به رگ غیرتشون بربخوره.

ای خدا یعنی میشه یه روز ذهن مردم از این تفکرات پوسیده خالی بشه؟

هرچند، بیشترین افرادی که افکار این مدلی دارند در اصل عمل خودشون دچار مشکل هست و باید گفت ای خدا یه روز بشه که دید و عمل و فکر مردم درست بشه.

مردم که افتضاح و داغونن

:-))))

یک عدد دانشجوی مهندسی هستم که هر کی پرسید چی می‌خونی؟! و وقتی شنید چی می‌خونم! اولین سوالی که می‌پرسه: پسرها توی کلاستون زیاد هستند نه؟  :|

راستش این زیاد بودنشون واسه ما خیلی پررنگ نیست. یعنی لحظه اول من می‌خوام بگم نه خیلی! بعد یادم میفته عه آره زیادن:/

 

واسه بند آخر دست و جیغ و هورا^_^

من نمیدونم چرا اینقدر وجود آقایون براشون مهمه :/

فقط این مسئله درونِ منو درگیر کرد که، این‌قدر دلت پُر بوده، ولی همچنان تو فکرِ نوشتنِ الباقیش هستی؛ یعنی این همش نبوده! و این اوجِ فاجعه را برام می‌رسونه!

خیلی سخته تحمل چنین آدمایی

تو مگه روزنامه نگار نیستی؟ مگه روزنامه نگار با خبرنگار متفاوت نیست؟ شما تو صدا و سیما کار می‌کنین مگه؟

والله بعضیا دیگه رسما دست انداختن بود، سطح آگاهی مردم اینقدر محدوده یعنی؟ 

من روزنامه نگارم. روزنامه نگاری و خبرنگاری‌ مشابه هستن ولی روزنامه نگاری‌ حرفه گسترده تری هست. 
و خوشبختانه توی صدا و سیما نیستم.
محدووووده، همشون جدی بود باورت می‌شه با کیا شدیم هشتاد میلیون؟ :/

سلام.

به قول بقیه چه خنده دار و غم انگیز.

فکر کنم منم بتونم از این زاویه به شغلم نگاه کنم و سوالا و انتظارای عجیب و غریب اطرافیان از خودم رو تو یه پست بنویسم😁

حتما بنویس جالب می‌شه 

چقدر آدم های... دوروبرتون هست :) چقدر هم نمک پاش دارید! من خواهرم و دامادمون هم خبرنگاری کار کردن هم ژورنالیست و... اما یکبار هم راجع به کارشون شوخی نکردیم باهاشون. 

اینا اصلا شوخی نبود و کاملا جدی می‌پرسیدن

اعتراف میکنم منم چون دیدم خبرنگاری فک میکردم اون آدرسایی که من لازم داشتمو میدونی!! :)))))

من توی بوشهر خیلی کم آدرس بلدم :دی 

شماره عادل فردوسی پورم داری؟ :))))))) 

شماره خودشو و پدر خانمش :دی

بعضی وقت‌ها حس میکنم ملت واقعا بیکارن که دنبال زدن اسم بچه‌شون توی روزنامه و مسابقه‌ی طناب کشی و ... هستن :|

این بودن پسرها یه مشکله خودش، وجودشون تو کلاس باعث استرس و پارازیت زیاده، بعد بقیه میشنون که تعدادشون زیاده میگن خوش به حالتون! :|

حالا انگار میتونن بیان جای ما درس پاس کنن :دی

اصلا من نمی‌فهمم چرا باید این قضیه اینقدر مهم باشه برای ملت!

یک بار دیگه خودسانسوری رو برام معنی کنید لطفا!

آیا شما مثل سازمان متبوع تون خودتون  رو سانسور می کنید؟به نظرم سانسور کردن از خبرنگاری شروع میشه که خبر رو تولید میکنه!!

پس چطور واسه سازمانی کار می کنید  که هیشکی بهش اعتماد نداره!؟این واسه تون ناخوشایند نیست!؟

بازجویی!!!!!

شده حکایت اقتصاد ریاضتی ما که آقایون بهش می گن مقاومت اقتصادی!!!

شایدم منظورتون از این پست این باشه که بگید مثلا با خیلی ها!!!آشنا هستید!!

آبادی ما هم از بوشهر فاصله چندانی نداره اما میدونم هیشکی از خبرنگارهاش توقع چیزایی که شما گفتید رو نمیکنه.

آقای محترم شما وقتی کوچکترین اطلاعی در مورد کار من ندارید نمیتونید و حق ندارید بابت چیزی مواخذه کنید من رو. 
چون حتی نمیدونید من با چه سازمانی کار میکنم و با چه سازمانی نه! 
یک سر به کامنت های همین پست بزنید بد نیست! 
درسته میگن سوال پرسیدن عیب نیست! ولی لازمه هر پرسشی تحقیق هست. شما اول یه چرخ بزن توی این وبلاگ بعد سوالاتی که بیشتر جنبه اتهام داره رو بپرس.
در ضمن، من اتفاقا این پست رو نوشتم که بگم هیچکس نباید از خبرنگارها انتظار داشته باشه همه رو بشناسه. شما همینطوری اخبار رو دنبال می‌کنید؟!!

زندگی میگذره. باز خوبه کارمند بانک نیستیم که همه از ما وام بخوان! 

تو هر شغل و حرفه‌ای توقعاتی وجود داره.

سلام. یه سوال بپرسم؟ رمز این پستای رمزدار رو به کیا می‌دید عایا؟

سلام.
در پست پنج‌دری توضیح دادم :)

مرسی عالی بود

خواهش می‌کنم.

درست میفرمایید.من جلوی کس یا کسانی که خدای معلومات و استعداد هستن نباید عرض اندام کنم.کامنت ها رو چندبار خوندم وفهمیدم که روزنامه نگاری حرفه گسترده تری هست و شما توی صداوسیما کار نمیکنید و از همه مهم تر فهمیدم که شما با هشتاد میلیون نفر که سطح آگاهی شون پایین و محدوده دارید سروکله میزنید!

خدا به دادتون برسه واقعا.

خوشحالم که همین پرسه زدن ها بود که باعث شده آدمهارو بهتر بشناسم.

کانال تلگرام تون هم  واسه امثال من که کوچکترین اطلاعی درباره هیچی ندارند مفید نبود.

ممنون که تحمل کردید.موفق باشید.

اصولا با آدم‌هایی که حرف آدم رو تعمداً جور دیگه برداشت می‌کنند، بحثی ندارم. هیچ‌کجای پست و کامنت‌هایی که جواب دادم ادعایی مبنی استعداد نشده و این حرفتون خیلی خنده‌داره. در ضمن اینم خیلی واضح و مبرهن بود که منظور من هشتاد میلیون نفر آدم نبود. کاملا مشخصه شما از اون آدم‌هایی هستید که یک‌کلاغ چهل‌کلاغ می‌کنید. چون من اصلا هیچ حرفی خطاب به هشتاد میلیون جمعیت نزدم!!!
خدا به داد همه‌مون برسه. من، شما و الباقی.
کانال تلگرام من جاییه برای مطالب و دل‌نوشته‌هام و اصلا قرار نیست چیزی به کسی اضافه کنه اگر دنبال آموزش هستید پیشنهاد می‌دم کتاب بخونید. هر چی که نباشه هم در وبلاگ و هم در کانالم با هویت واقعی می‌نویسم و پشت یک نقاب قایم نمی‌شم از ترس شناخته‌شدن.
ممنون که دیگه اینجا کامنت نمی‌ذارید چون پاسخی نخواهد داشت.

ملت عجب آدمایی ان ها :))))

اصلا شما چه گزارشگری هستی که وبلاگ دوستات رو صفحه اول روزنامتون نمیزنی؟

واقعا من معذرت می‌خوام :دی

شغل هیجان انگیزی داری تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم خوب البته کسی که خودش توی بطن قضیه ست بهتر میتونه اونو شرح بده .باید بگم آدمهایی با پرسشهایی از این سبک و سیاق رو در اطراف شغلها و حتی اعتقادات مختلف دیدم که شما هم توی این پست خوب از پس توصیفشون بر اومدین

دقیقا، همه شغل‌ها و حرفه‌ها این مشکلات رو داره که گرچه تلخ هستن اما از بیرون که نگاه بشه بهشون کمی طنز هم هستن.

وای دیوونه کنندست سوالات و درخواستاشون. خدایی خیلی تحمل بالایی دارید 

چاره‌ای نیست باید جواب بدیم با حوصله :دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">