وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

اضافه‌بار ِ زندگی

شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۷:۴۲ ب.ظ

روزی که تازه توی شهر بوشهر تونسته بودم اتاقی برای خودم اجاره کنم وسیله‌ی زیادی همراهم نبود. دو تا پتو و یه کوله‌پشتی و یه زیرانداز. شب که می‌خواستم بخوابم یه پتو رو پهن کردم و روش خوابیدم، اون‌یکی رو گذاشتم روم و چادرمو جمع کردم و گذاشتم زیر سرم. حدودا دو، سه شب به همون وضعیت بودم تا بالاخره آخر هفته شد و برگشتم بندر گناوه. در عرض یه روز چیزایی که نیاز داشتم رو خریدم و یه سری چیزا هم از خونه خودمون برداشتم و بعد به همراه بابا و دو تا خواهرا توی اتاق اجاره‌ایم توی بوشهر چیدیم.

دی‌ماه 97 که می‌خواستم از اون اتاق به این سوئیت نقل مکان کنم. در به در دنبال کارتن بودم برای جمع کردن وسایل. هیچ به ذهنم خطور نمی‌کرد در عرض یک سال و 2 ماه اینقدر به وسیله‌هام اضافه شده باشه که واسه اسباب‌کشی منو به زحمت بندازه.

حالا که قراره یه ماه دیگه از این سوئیت هم دل بکنم و به خونه‌ی خودمون نقل مکان کنیم یه حس عجیب و غریبی دارم. وسایلم چهار برابر اول شده. منی که با یه کوله و دو تا پتو زندگی یک نفره‌ی خودم رو شروع کرده بودم حالا نه تنها باید به دنبال کارتن‌های بیشتری باشم که دیگه با پراید دوستم و ماشین همسر هم قابل جابه‌جایی نیستن و باید ماشین باری بیارم تا وسایل رو از اینجا به خونه‌ی جدید منتقل کنه.

امروز با خودم می‌گفتم: "زندگی همینه، هیچ‌کس کامل نیست، این گذر زمان و تجربه‌های ریز و درشته که به ما وزن می‌ده و چیزی بهمون اضافه می‌کنه وگرنه روزی که به دنیا میایم یه نوزاد سبکیم که هر کسی به راحتی می‌تونه ما رو رو دستاش بگیره"

آره واقعا ، زندگی همینه..

 

+من تابحال بوشهر نرفتم .ولی دو تا همکار دارم که هر دو بیش از ده سال بوشهر زندگی کردن.اینقدر آدم های خوبی هستن که ندیده عاشق بوشهر شدم !

ان‌شاءالله به زودی شما هم بوشهر میاید و می‌بینید. البته پیشنهاد می‌دم سفرتون در پاییز یا زمستون و یا اوایل بهار باشه چون بعدش بهتون قول نمی‌دم که سفر خوشی داشته باشید :دی

تو پستت یه عالمه زندگی جریان داره. فکر کن چندسال بعد خونه اتون پُرتر هم خواهد شد، اتاق بچه ها وسایلشون. یه مدت بعد خودشون میرن خونه هاشون ولی باز یه عالمه از وسایل نوه ها همیشه خونه شما جا میمونه ولی نهایتا باز شباتون دو نفره صبح خواهد شد. :)

اووووه نوه‌ها :)) من از اونام که حاضرم بچه‌هامو راه ندم تو خونه عوضش نوه‌هام پیش خودم باشن :دی

دقیقا همین طور هست که میگی. 

چقدر به این حرف اعتقاد دارم که ادمیزاد در طول زمان کامل میشه. و یه جورایی یاد گرفتن ها و تجربه ها قلابهایی هستن که به سمت زمان پرتاب میکنیم که سرعتش رو کمی کم کنیم...حداقل برای خودمون.

زندگی هر چقدر سخت و تلخ، اما یه چیزایی درون خودش داره که اگر متوجهشون بشیم واقعا قشنگ می‌شه. حیف که بعضی وقتا این قشنگیای ساده از چشممون دور می‌مونن.

واقعا خوب گفتی.ولی هرچقدر این وسایل بیشتر میشه،من بیشتر به این نتیجه میرسم که میشد با کوله پشتی هم زندگی کرد.

مبارکه نقل مکان جدید.خیرو سلامت باشه((:

 

آره با کوله‌پشتی هم می‌شه زندگی کرد ولی وقتی آدم متاهل می‌شه و مهمون براش میاد این فرضیه رد می‌شه. چون قاعدتاً اون‌همه کاسه‌بشقاب واسه تهیه ناهار و شام مهمون تو کوله‌پشتی جا نمی‌شه :دی

چه بسا بشه نتیجه گرفت که زندگی همینه. یه وقتایی با گذر زمان چیزهایی رو نگه می‌داریم که اصلاً نمی‌دونیم چرا باید این کار رو بکنیم. فقط بار اضافه‌ای رو به دوش می‌کشید و از این‌طرف به اون‌طرف. خودمون رو خسته می‌کنیم. بی اینکه سودی برامون داشته باشن. 

این رو واسه وسایل تو نمی‌گما. خودمم اسباب کشی داشتم و خب به این نتیجه رسیدم بیشتر تا اون یکی نتیجه.

از خونه قبلیمون که نقل مکان کردیم (خونه‌ای که از زمان پدربزرگم بود و بعدش ما توش زندگی می‌کردیم با خانواده) به همین نتیجه رسیدیم که واقعا خیلی از وسایل نگه‌داشتنشون هیچ ضرورتی نداشته و الکی بودن.

همه ما اول با دست خالی شروع میکنیم و کم کم کوله بار سفرمون پر بار میشه

آره واقعا، امیدوارم کوله‌بار سفرمون با چیزای ارزشمندی پر بشه.

آره این ازدواجه که باعث اضافه بار آدما میشه :)

وگرنه همون دو تا پتو کافیه

نه همون موقع که تنها بودم هم گاهی دوستام میومدن و سر پتو دعوامون می‌شد :دی

ان شالله تجارب‌مون باعث عاقبت بخیری‌مون بشه

ان‌شاءالله.

سلام بانو

عرض ارادت

حس خوبی داره 

این که ریز ریز زندگی رو بسازی 

چه جالب گفتید، سبک بال میاییم ...

سلام عزیزم
ممنونم از لطف شما. امیدوارم سنگی ِ بارمون از چیزی باشه که ارزشش رو داشته باشه.

خدا کنه چیزایی که بهمون وزن میدن ، با ارزش باشن ، مفید باشن ، نه اینکه فقط سنگینی داشته باشن و توی مسیر بذارنمون ...

ان‌شاءالله همین‌طور باشه.

به قول این سخنران انگیزشی‌ها: زندگی آسون نمیشه، تویی که قوی‌تر میشی...

یا مثلا: بلند شو، از نقطه صفر شروع کن و زندگی خودت رو بساز.

چقدر دلم میخواست یه روزی منم با دو تا پتو یه زندگی تک نفره و بی دغدغه رو یه جایی شروع کنم و بعد کم کم پخته بشم شروع کنم به ساختن خودم و زندگیم.

خیلی خوشحالم بابت اینکه دارین عروسی می‌کنین و میرین خونتون. ان شالله زندگی‌تون همیشه با شادی و عشق توام باشه.

ممنونم نسرین عزیزم. امیدوارم زندگیت هر جوری و به هر شکلی که باشه همون‌طور باشه که خودت می‌خوای و برات بهتره.

هر وسیله یه خاطره است ...خونه جدید مبارک :)

ممنونم عزیزم.
البته فعلا رفتنمون به خونه جدید انگار با کمی تاخیر همراه شده.

زندگی همینه، انشاله دفعه بعد به یک خونه مبله نقل مکان کنید و نیازی با بردن وسایل زیای نداشته باشین :) 

سلام
دقیقا همین موقع‌هاست که آدم می‌تونه حاصل تلاش‌ها و صبوری‌ها و گذر عمرش رو ببینه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">