وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

جنسیت سوم!

شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۲۷ ب.ظ

دو نوع جنسیت ِ مردانگی و زنانگی داریم که هم تعریفشان مشخص است و هم تکلیفشان!

اما جنسیت ِ سوم را که به تازگی توانسته‌ام آن را کشف کنم، "وبلاگ‌نویسی" می‌نامم و معتقدم انسان‌ها یا مرد هستند یا زن یا وبلاگ‌نویس.

جنسیت ِ سوم را دوست دارم، دنیای خاصّ خودش را دارد، انگار تکلیف آدم را در خیلی از زوایای ارتباط با این جنسیت مشخص می‌کند، انگار اصول تعریف‌شده و مشخص بیشتری دارد و به جزییات بیشتری می‌پردازد.

در جنسیت ِ سوم، مرد یا زن بودن اهمیتی ندارد، رابطه فراتر از ارتباط دو مرد، دو زن، یک مرد و یک زن، یا چند مرد و چند زن با همدیگر است، جنس ِ مشترک ِ این جنسیت، نوشتن است و البته مهم‌ترین رُکن ِ آن.

زمانی که در جنسیت سوم با کسی هم‌صحبت می‌شوی مرد یا زن بودن او اهمیتی ندارد، چیزی که مهم است مباحث ِ مطرح شده در این هم‌صحبتی و معاشرت است. در این جنسیت نوع قرارها و دیدارها و صحبت‌ها و چالش‌ها و آمدن‌ها و رفتن‌ها معنای دیگری می‌دهد حتی اگر در ظاهر شبیه هزاران اتفاق معمولی دیگر باشد. اما فقط آدم‌هایی با جنسیت سوم تفاوت آن را درک خواهند کرد.



پ.ن:

1- در ارتباطم با وبلاگ‌نویس‌ها اکثر اوقات برایم مهم نبوده طرف مقابلی که دارم با او معاشرت می‌کنم یا وبلاگش را می‌خوانم مرد است یا زن، مهم این است که "وبلاگ‌نویس" است و این اعتقاد را سعی کرده‌ام به آدم‌های مهم و نزدیک زندگی‌ام منتقل کنم، به گونه‌ای که در سوال "فلانی کیست؟ فلانی چه کاره است؟ فلانی زن است یا مرد؟" تنها پاسخ می‌دهم: "وبلاگ‌نویس است".

2- اعتقاد من این است که وبلاگ‌نویس‌ها، انسان‌های خوب، اخلاق‌مدار و کمیابی هستند، مگر اینکه خلافش ثابت شود.

3- در عمر 12 ساله‌ی وبلاگ‌نویسی‌ام شاهد دوستی‌ها، ازدواج‌ها، لبخندها و کارهای بزرگ و قشنگ زیادی بوده‌ام و قشنگ‌ترین دوستی‌هایم با آدم‌هایی از همین جنس شکل گرفته است.

4- در مقابل تلخی‌ها، جدایی‌ها، رفتن‌ها، اشک‌ها، نامردی‌ها و بی‌اخلاقی‌های متعددی را هم دیده‌ام ولی به قول ِ جواد خیابانی: "این چیزی از ارزش‌های وبلاگ‌نویسی کم نمی‌کند."

5- در هر صورت نگاه ِ من به وبلاگ‌نویسی، نگاه به یک پدیده‌ی مقدس است.

6- تمام مطالب ِ این پست صرفا نگاه شخصی بنده است و شما حق دارید مخالف باشید.

7 - و البته یک چیز در بین همه‌ی جنسیت‌ها مشترک است و آن هم این است که بیشتر از اصل ِ ماجرا مجبور می‌شویم توضیح ارائه بدهیم، مثل پ.ن‌های این پست که از مطلب اصلی بیشتر شد.

به نظرم شما مرشد و راهنمای ما هستید :))
چرا؟ :))
به خاطر سابقه طولانی مدتتون :)
ما کوچیک همه وبلاگ نویسا هستیم :)
من هم خیلی ساله وبلاگ نویسی می کنم .
ولی خب ما وبلاگ نویس ها هم در نهایت یک جنسیت هستیم در دنیای واقعی . ولی خب ما درون این فضا فرای جنسیت خودمون فکر می کنیم و عمل می کنیم . و در همین حالت هم اتفاقات بد کم نمی افتن ولی خب اتفاقات خوبشم کم نیستن .
امیدوارم این جاها و این اجتماع همیشه باشه و همیشه به حیات خودش ادامه بده با اتفاقات بهتر و قشنگ تر
چه عالی...
ان‌شاءالله شما نیز به عنوان یکی از با سابقه های وبلاگ نویسی همچنان بنویسید.
جنسیت سوم، چه تعبیر خلاقانه ای  همواره دنبال توصیفی برای این رابطه های وبلاگی بودم و تو چه خوب توصیف کردی:) 
مدت‌ها دنبالش بودم و امروز وقتی داشتم نزدیک دریا با یکی از وبلاگ‌نویس‌ها قدم می‌زدم یهو به زبونم اومد جنسیت سوم :)
قربانت
[آیکون ِ گل و عرض ادب به وبلاگ نویس با سابقه]
خخخخخخخ
ممنونم . خجالتم دادی
:دی
منم دقیقاً کامنت صبا :)
همون پاسخ به کامنت صبا :)
سوال:
چرا مرد و زن و وبلاگ نویس؟
مثلا چرا کودک و جوان و پیر و وبلاگ نویس، نه؟
چرا جنس سوم؟ چرا یک مشخصه جمعیت شناختی دیگر نباشه  
چون کودک و جوان و پیر هم یا مرد هستن یا زن.
پیشنهاد شما برای این مشخصه جامعیتی چیه؟
وبلاگ‌نویس‌ها زمین رو جای زیباتری می‌کنن برای زندگی :)
فقط این رو می‌دونم.
و چه بهتر می‌شد اگر سیاره‌ی مربوط به خودشون رو داشتن.
تمام ساکنین مداوم سرشون تو لپ‌تاپ و کامپیوترشون بود و وبلاگ‌نویسی و وبلاگ‌خونی می‌کردن و هر از چند گاهی بیرون یه قراری با هم می‌ذاشتن و راجع به وبلاگ‌هاشون با هم حرف می‌زدن.
اول ازت تشکر میکنم که انقلابی عمل کردی و سریع آپ کردی :)) ماچ به هر دو لپت :*

واقعا همینطوریه و نکته‌ی جالبش اینه که فقط خود بلاگرها این نوع ارتباط‌‌ها رو درست درک میکنن؛ ولی تو دنیا و تعریف اکثریت افراد زندگیمون این نوع نگاه مردوده؛  چون لمسش نکردن، چاره چیه الا اینکه مبتلاشون کنیم؟:)

+البته مبتلاشون هم نمی‌تونیم بکنیم چون این دنیای کوچیک اروممون مثل اون دنیای بزرگ ناآروممون طوفانی میشه!
خواهش می‌کنم :*:*:*
مبتلا شدن کار هر کسی نیست، واقعا هر کسی نمی‌تونه جنسیت سوم رو داشته باشه.
دقیقا موافقم باهات و حتی گاهی همین مبهم بودنه، حتی اینکه ندونی چه شکلی و کجای این دنیاست نویسنده ی حرف هایی که میخونی، باعث میشه بی هیچ نگاه قضاوت گرانه ای حرف هاش رو بخونی و حس کنی.

دقیقا. تفاوتش با دو جنسیت دیگه اینه که وقتی اسم جنسیت‌های "مرد" و "زن" میاد ما می‌تونیم یک‌سری خصوصیات ظاهری و رفتاری خاصی رو توی ذهنمون مجسم کنیم. اما حرف جنسیت سوم که می‌شه تا نوشته‌هاشو نخونیم هیچ تصوری نمی‌تونیم راجع بهش داشته باشیم.
سلام
جالب بود
سلام
متشکرم
چه تعبیر جالبی ...

ببخشید یه سوال: اونوقت این تعریف کل وبلاگ نویس‌ها رو شامل میشه یا فقط اونایی که سابقه طولانی مدت در عرصه وب نویسی دارند؟
سابقه طولانی‌مدت وبلاگ‌نویسی بنظرم یه مزه‌ی فوق‌العاده شیرینه. اینکه تونستی مدت‌زمان بیشتری توی این فضا باشی یه حس خوبه.
اما چیزی که نوشتم ربطی به سابقه و مدت‌زمانش نداره اصلا.
همیشه به این فکر می‌کنم‌ که توی روابط بین وبلاگی، خیلی چیزا مثل شهر محل سکونت، سن، جنسیت و حتا عقاید سیاسی و مذهبی مهم نیست و چیزی که مهمه، همون آن و همون حرفه! 
ولی انقدر تخصصی و خلاقانه بهش نگاه نکرده بودم :D 
خیلی بحث تخصصی‌تری می‌طلبه، من فقط شروعش کردم که بقیه دوستان با قلم تواناشون پی ِ شو بگیرن و جزیی‌تر بنویسن ازش :دی
سلام
یک خبر خوب،از اون خبر های دست اول،برای بلاگ بیانی ها
از این به بعد قالب های بلاگ بیان طراحی میکنم.
زود بیاید تا از دستتون نره.
این سایتم یه جایی بنویسید چون قراره در این منتشر شود:http://hd12034.blog.ir
در بله هم کانال داره،خواستید بیاید: https://ble.im/hd_store

یک چیز دیگه اگر واقعا وبلاگ تان برایتان مهمه.
برید این سایت تبلیغات رایگان داره،خدایی
یک چیز هم بینمون باشه
یک جایی داره برای کسب درآمد،زود بیاید تا پولیش نکردن.
لینک سایته: http://ytre.ir/dnis

متشکرم
خدا حافظ
تعبیر جالبی بود. طوری که به فکر فرو رفتم. با اینکه جنسیت جدیدی رو به این امر اختصاص بدیم زیاد موافق نیستم ولی آره وبلاگ نویس ها اکثرا همه ی صفات خوبی که گفتی دارن، عروس خانوم :-)
ای بابا عروس بودنم دیگه کهنه شده :دی
نمی‌دونم قطعا میشه اسم‌های زیادی بهش داد ولی این جنسیت رو تازه کشف کردم...
چه نگاه پروفشنالانه ای!
این جنس سوم نیاز به واکاوی بیشتری داره!
شاید لازم باشه تو کارت ملی های هوشمند هم اضافه بشه: جنسیت:وبلاگنویس:)
ممنون
عالی می‌شد اگه تو کارت ملی هوشمند اضافه می‌شد
دوست داشتم :)
چه عالی ^_^
+چه قدر با خوندن این پست احساس شکوه و اقتدار بهم دست داد. پاره شدن اناری در دل و جاری شدن خون ادامه بده و از این تعابیر.
+این تعبیر جنس سوم خلاقانه بود و من هم ازش خوشم اومد.
+++دقت کردید اکثر کسانی که در دنیای واقعی در هر عرصه و پیشه‌ای، جزء متفاوت‌ها و عمیق‌ها و خلاقان هستند، مثلا فلان نویسنده‌ی خلاق یا فلان تحلیلگر عمیق و روشن‌بین، از وبلاگ شروع کردن؟ دنیای وبلاگ همیشه از سایر دنیاهای مجازی، متفاوت بوده. خیلی خیلی عمیق متفاوت بوده.
آره واقعا آدم‌های موفق و با دانش زیادی داریم که وبلاگ‌نویس هستن، نمونه‌ش آقای صفایی‌نژاد که واقعا جزو افتخاراتمه که وبلاگ ایشون رو دنبال می‌کنم.

عمیقا باهات موافقم. اصلا هر موفقیتی که نصیب یه وبلاگ نویس می شه صد برابر بیشتر به من خواننده می چسبه اگه معادل همون موفقیت رو در آدم های اطرافم ببینم

و چه کارها و چه چیزها که  ازشون یاد نگرفتم

همین دیگه، اینجا ازدواج می‌کنن، بچه‌دار می‌شن، کنکور قبول می‌شن، گواهینامه می‌گیرن، می‌رن سرکار حتی بچه شوهر می‌دن یا زن می‌دن :دی
و ما پشت همین مانیتور براشون کلی ذوق می‌کنیم :)
سلام :)
احوال بانوی اهل قلم بیان ؟

ما هم شاهد ازدواج بودیم اینحا :)
سلام
متشکرم شما خوبین؟

واقعا کاش سیاره خودمون و داشتیم :)
کاااااش
چقدر جالب گفتی
کاملا موافقم. خیلی حرفای خودم بود
با اجازت پستتو میذارم تو پیوندهام
قربان شما قابلی نداره :)
۱۲ سال عمر یه جوونه:))
دقیقا همینطوره اینجا باید بجای اینکه بدونیم طرف کیه باید بدونیم چی میگه و آیا به چیزی که میگه ایمان داره؟
دقیقا همینطوره
کاش همه وبلاگ نویس ها به این اصول پایبند بودن و دنیای وبلاگ نویسی همچنان خوب و قشنگ باقی می موند
کاش بشه... ما مثل اهالی روستایی هستیم که همه بخاطر بروز شدن و استفاده از امکانات بیشتر و بهتر ترکش کردن و مهاجرت کردن، همین ما چند تا خانواده موندیم که این روستا متروکه نشه...

 این جوری بررسیش نکرده بودم وبلاگ نویسی رو، ولی آدم وارد هر کاری می شه ناپختس و تا پخته بشه، زمان می بره و وبلاگ نویسی برای بنده تا به حال این جوری بوده است و بهتر و بهتر تر شده ام
در این بخش از زندگیم.
ولی در کل بلاگ نویسی، فرا جنسیتی حساب می شه و آدم می تونه هر جور که دلش بخواد بنویسه
یه روز مردانه بنویسد و یه روز بانوانه ولی در کل، لذت دارد این گونه نوشتن.

وبلاگ نویسی در کنار تمام خاطرات خوب و بدش کلی تجربه بهمون داده

نگاه خلاقانه و قشنگیه. مطمئنم از تجربه های شخصی خودت میاد و از دل پاک و مهربان و صمیمیت، اما من  تجربه ی تلخی دارم که پذیرش بی چون و چرای این مطلب برام سخته
ان‌شاءالله وبلاگ نویسی برات پر از تجربه های شیرین بشه عزیزم...
متشکرم بانوچه جان
قربان شما مهربون :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">