وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

اعترافات (1) و (2)

سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۰۸ ب.ظ


1. اعتراف میکنم که تا همین هفته‌ی پیش، فکر میکردم هولدن کالفید، لافکادیو و فابرکاستل یکی هستن.


2. اعتراف میکنم که بازم تا همین هفته‌ی پیش، فکر میکردم قاسم صفایی‌نژاد، امیر بهزادپور و محمدرضا سلمانیان‌نژاد یکی هستن.


توضیح: نه اینکه فکر کنم خدایی نکرده یک نفر هست که داره سه نقش بازی میکنه... بلکه چون دقت خاصی نمیکردم در ناخوادآگاهم همه‌ی این سه تا رو یکی میدیدم. یکی وقتی وبلاگ لافکادیو رو باز میکردم یا جایی اسمشو میدیدم توی ذهنم فکر میکردم همین هست و اسم هولدن کالفید و فابرکاستل به ذهنم نمیومد. مثلا اگر جایی کسی در مورد لافکادیو صحبتی میکرد بعد میرفتم توی وبلاگی و نظر هولدن کالفید رو میدیدم توی ناخودآگاه ذهنم متوجه تفاوت این دو کلمه نمیشدم :دی نمیدونم تونستم منظورمو خوب بیان کنم یا نه :))


+ سایر اعترافات در کامنت دونی :دی

مثل ببر و پلنگ که تفاوتشونو نمی‌دونم

فابرکاستل رو زیاد نمی‌شناسم
ولی خدایی هولدن کامنتاش باز لافکادیو بسته
کجاشون شبیه همه آخه :))))
یه ل و ک تو اسمشون کافیه من متوجه تفاوتشون نشم :دی
واقعا خودمم نمیدونم با کدوم دلیل منطقی همیشه اشتباه میگیرمشون :))
دقیقا دقیقا منم همچین مشکلی داشتم/ دارم :)) هم 1 هم 2 بیشتر اوَلیا
عه خوشحالم درکم میکنی :))
اره من متوجه شدم بعضی ها هستند که حس که بهت انتقال میکنند شبیه همه
من این حس به چندتا دیگر از بلاگرا دارم:)
مثل جیرجیرک (ها) چون دو تا هستن و جولیک :دی
یک بنده خدایی هم همیشه فکر میکرد دکتر سین و دکتر میم یک نفرن! :))
الان یادش افتادم!

تازه وقتی متوجه شد یک آقای سین هم داریم کلا هنگ کرد :))
مثل ابولفضل پور عرب و... :-)
فریبرز عرب‌نیا :دی
عاخ عاخ منم چند نفر رو تاحالا شده اشتباه بگیرم ! حتی طرف اومد تلگرام پیام داد!! گفتم آبجی! وبلاگت کدوم بود ؟! :| بعد کلا تصوراتم پودرینگ شد :))
:))))
من سلمانیان نژاد هستم
چطور شد که تصمیم گرفتید اعتراف کنید؟
اصلاح شد.
برام جالب بود خب...
واقعا؟ مثل این خانم شیرزاد شدی بانوچه :)))
ولی لافکادیو و هولدن به غیر از شباهت لام و واو تو اسمشون کلا باهم فرق می کنن :)))
مدل نوشتن فابرکاستل هم با اون دوتا فرق می کنه! یا حتی شکل وبش :))

اون سه عزیز بعدی رو فقط اسمی می شناسم و وبشون نرفتم :)
همونقدر؟ :))

من نیز اوایل چنین اشتباهی میداشتم ولی خب زود رفع شد:)

در مورد گروه اول البت.

خدا رو شکر که رفع شد :دی
حالا که امکانش ایجاد شده لازمه بگم که تا همین چند وقت پیش فکر میکردم جولیک پسره!!
آخ جون بازم اعتراف :))
منم فکر میکردم بای‌پولار دختره :دی
اعتراف میکنم آقای سین هستم و خوشم نمیاد با کسی اشتباهی گرفته بشم :|
من تا مدت های مدیدی شما و دکتر سین رو از هم تشخیص نمیدادم اصن :/
خب اسم مشابه انتخاب میکنن آدمو به دردسر میندازن!!! :/
والا :دی
من فکر میکردم آووکادو و هولدن دخترن:-/

مترسکو پلاک هفت هم فک میکردم یکی ان:-/

آووکادو مگه دختر نیست؟ :/
من مثلا یادم میره نویسنده ی کدوم وبلاگ کی بوده، مخصوصا چندتارو قاطی میکنم بدجور :))
خیلی بد وضعیه :دی
منم اعتراف میکنم نه برای این عزیزان ، دیگر عزیزان رو قاطی میکنم 
مثلا بلاگ فلان عزیز رو خوندم بعد با خودم فکر میکنیم فلانی (یکی دیگه) چرا همچین چیزی نوشته ، خلاصه قاطی ام
:))
پس فراگیره :دی
آقاگل@
خنده دار گفتی :)
:دی
منم این مشکل رو با دکتر سین و دکتر میم داشتم
تو اینستا هم با دو نفر مشکل دارم هی جا به جا براشون کامنت میذارم :)) بدبختی یکی شونم پسره اون یکی دختر یه بار اشتباهی کلی قربون صدقه پسره رفتم :)) 
دکتر سین، دکتر میم، آقای سین، آقای میم... و جدیدا مهندس میم :((((
پیشنهاد من در این طور مواقع دود کردن اسفنده :))) 
جواب نمیده :دی
من هم همین حس رو دقیقا رو خیلی چیزها دارم :))
سالیان سال اظهار فضل میکردم از هواپیما و خلبانی کلی حالیمه !
چند روز پیش دقت کردم قسمت اتاق خبان رو نمیگن کاپکیت میگن کاگیپت :|
مستدام باشید :)))))
فکر کردم فقط خودم از این سوتی‌ها میدم :دی
چجوری تونستی خدایی؟!:))))))))))
پیش میاد بانو :))


من تا قبل مهرماه  سه نقش رو تو چندتا وبلاگ بازی میکردم(:
یادش بخیر!

واقعا؟ چطوری؟
منم از این اشتباه ها دارم:))
ولی چه جوری هولدن و کاستل رو شبیه هم کردی؟ دی:
ل داشتن هر دو :دی
شاید بخاطر متفاوت و سخت بودن اسامی باشه, خودتونو اذیت نکنید دوستان ناراحت نمیشن :)
اخه برا خودمم جالب بود :دی
من تو بلاگ خیلی ازین سوتیا ندادم، اما تو تلگرام چن بار پیش اومده که دو نفر اواتار هاشون شبیه هم بوده و بهشون پی ام جابجا دادم -_- بعد طرف شکل "من کی م اینجا کجاست" شده و در مواردی انقدر سوتی ضایع بوده هیچ جوری هم نمیشده جمعش کنی. البته الان دیگه درمان شدم :)) 

تاااازه، اعتراف میکنم تا چن سال پیش فرق گشنیز و جعفری و پارچه کتون و گاباردین رو هم نمی دونستم -_- ربطی نداشت ولی خب :دی
وای نگو نگو نگو نگو نگو :))
من سر اسم های مشابه توی گوشیم همین سوتی ها رو میدادم...
مثلا مورد داشتیم فامیل یکی از دخترای کلاسمون پیمان بود، اسم کوچیک یکی از استادامون هم پیمان بود دیگه نمیگم چه پیامک هایی که به جای اینکه برا دوستم ارسال بشن برای استاد ارسال میشدن :دی


سلام.
خوب نیست آدم اولین کامنتش تو یه وبلاگ اعتراف باشه. ولی باید اعتراف کنم من دو تا از پسرهای دانشکده مون رو همیشه با هم اشتباه می گرفتم، به حدی که وقتی یکی رو می دیدم نمی دونستم این کدومشونه و به نظرم می اومد دوستام خیلی خنگن که متوجه این همه شباهت نمیشن و اون دو تا رو از هم تشخیص میدن! =) بعد یه بار که با هم دیدمشون متوجه شدم یکی شون قد بلند و چشم و ابرو مشکیه، اون یکی قدش تا سر شونه اولیه و موبور و چشم عسلی! تازه دوستام وقتی من از جهل مرکبم در اومدم جرأت کردن و بهم گفتن اینا یکیشون همیشه تی شرت می پوشه اون یکی پیرهن سفید!
سلام
ولی اعتراف بعضی وقتام خوبه ها :))
آره از این موارد هم ما داشتیم :دی

آخه چطوووور ممکنههههه چطوووور؟؟؟؟
هیچ چیز غیرممکن نیست. :))
ملت اسمای عجیب غریب میزارن خب، حق دارین شما:))
راستی سلام:))
اولین کامنت منه اینجا:)
سلام :)
عه، میگفتین آب و جارو میکردیم وبلاگ رو... خوش اومدی بانو :)
((-: من داخل جنسیت چند نفرشک دارم /-:
آی گفتی :دی
منم با همه نژاد دار ها مشکل دارم:|
:دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">