وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

توجه فرمایید :دی

پنجشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۶ ق.ظ



خوانندگان عزیز

                     

                 توجه فرمایید


خوانندگان عزیز


                  توجه فرمایید



            پاییز


                     فصل شاعرانگی


                                             آغاز شد...

ای بابا!چرا فصر شاعرانگی؟!بگو فصل درس!فصل بدبختی!فصل پروژه پشت پروژه!فصر امتحان!فصل پژوهش!فصل بدو بدو برای دفاعیه پروژه های کوفتی!!!فصل ساعت ۶صبح بیدار شدن!قشنگ معلومه دلم پره هاااا!!!!
ببین همین که نوشتی قابلیت شعر شدن داشت :))
پادشاه فصل‌ها
پاییز
البته پادشاه فصل ها زمستونه :دی

جدی؟!من هی میگم استعداد کشف نشدماااا هی مامانم یکی میخوابونه تو سرم!:دی
ولی اره هاا قافیه هاشو ردیف کنم میتونه شعرم بشه!:)))
پس دیدی پاییز فصل شاعرانگیه؟ :دی
می فرماید...

تو خش خش برگای پاییزی، 
راه رفتنت شبیه آوازه..



چه خوش می فرماید...
فصل سرماخوردگی.. :))

:))
زمستون عروس فصلاس
پس بهار چیه؟
پاییز،بارون،خش خش برگها زیر پاها، قدم زدن بدون چتر زیر بارون، پاییز پر از حس های خوبه: )پاییزت مبارک بانو جان♥
آی گفتی :)
پاییز شمام مبارک عزیز دل :)
فصل شاعرانگی :)

دوست داشتی به وبلاگ منم سر بزن. 
( هنو پاییز نیومده با خودش حس شاعرانگی منو اورد)
حتما :)
وااااااااااااای من عاشق پاییزم...بیاتووبم ببین
چششششم :)
یه مشت خراب ِ پاییز 
:))
اصلا پاییز بهاریست که عاشق شده است و بس!
.
فکر کنم تو این دو سه روز این تک مصرع رو بیش تر از صد بار نوشتم! تکرارش که هیچ!
خسته نباشید واقعا :)))))))
همه ی شاعر ها پاییز رو دوست ندارن ها :دی 
چرااااااااااااا؟ مگه داریم؟ مگه میشه؟
چه باحال بود
:)))))
:دی
بهار به نظرم دختره :دی
تابستونم خره
تابستون اصلا باید شیفت دیلیت شه :))
پاییزت مبارک بانو
بر شما هم مبارک :)
مهر
با بی مهری
رسید...
چرا بی مهری دختر خوب؟
پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ‌های تازه مرا آشنا کند
 
پاییز می‌رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند

او می‌رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند

او قول داده است که امسال از سفر
اندوه‌های تازه بیارد، خدا کند

او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند

پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است
جز اینکه روز و شب بنشیند دعا کند

شاید اثر کند، وَ خداوندِ فصل ها
یک فصل را بخاطر او جا به جا کند

تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند

خش خش ... ، صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند...


علیرضا بدیع
عالی :)
ممنون که بنده رو دنبالیدید
شما رو دنبالیدم 
کد ارسال نظر رو بردارید 
تشکر :دی


http://freemine.blog.ir/1395/07/04/%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-5-%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%85%D9%88%D9%86

سلام شما و دوستان شما رو دعوت میکنیم به مسابقه ی پر هیجان با جوایز برتر..
این وبلاگ مسابقه ای ترتیب دادند با جایزه برتر حتما نگاهی بفرمایین .
ممنون 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">