وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

۵۵ مطلب با موضوع «شخصی :: یادداشت‌های روزانه» ثبت شده است.

161. کلوفیبرات 500

پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۴۰ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

158. مهمان ِ دریا

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۱۵ ق.ظ

 

http://s4.picofile.com/file/7808568595/944434_303481603120935_624956745_n.jpg

اینکه بیخیال ِ درد دندانت شوی و به همراه چند نفر جوان ِ تقریبا همسن و سال ِ خودت بروی به فاصله ی 7 متر از ساحل به قول خومان "نزدیک به وسط دریا" بنشینی ...

اینکه روی دریا زل بزنی به چراغ های رنگی رنگی ِ شهر و بعد با خودت حساب کنی که چقدر از آنجا دور شده ای ...

اینکه زل بزنی به ستاره هایی که انگار برای دریا زیباتر می درخشند تا برای زمین و خیابان هایش ...

اینکه تخمه بشکنی و به موج های دریا و برخوردشان با سنگ ها نگاه کنی ...

اینکه آن جمع 6 نفره همه ساکت شوند و به صدای آرامش بخش موج دریا گوش کنند ...

اینکه همه طرفت آب باشد ...

اینکه از دور به جزیره ی وسط آب زل بزنی ...

باعث می شود که یک شب به یاد ماندنی داشتی باشی و  هم درد ِ دندانت را فراموش کنی و هم فکر و خیال های الکی که روزانه نزدیک به 100 بار ذهنت را مشغول می کنند .

 

 

157. اسکنر رو از جلو چشم من بردارین :دی

پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۱۹ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

155. سرگرمی دو ساعته‌ی یک روز ِ من ...

دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۴۲ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

154. گردش کوتاه

دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۲۸ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

151. از خواب بیزارم

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۵۲ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

149. مزه‌ش همون یه باره!

چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

148. صحنه‌سازی روز تولد

دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۲۴ ق.ظ

نظر من در مورد روز تولد هر آدمی که خواه ناخواه خاص ترین و مهم ترین روز زندگی اش خواهد بود این است که :

 

به جای خریدن کادوهای گران قیمت و تجملاتی و گرفتن جشن و کیک و امثالهم ... بد نیست کمی به علایق و آرزوهای آن طرف پر و بال بدهیم !

بانوچه شخصاً دوست دارد روز تولدش ، آدمهای اطرافش فضایی درست کنند که به بعضی آرزوهای کوچکش برسد ... نه کادو می خواهم و نه تبریک تولد و نه هیچ جشنی !

فقط روز تولدم ، روزی باشد که من هر چه دوس دارم انجام بدهم !

هر سال چند ماه قبل از تولدم این فکر به ذهنم می افتد که کاش امسال روز تولدم واقعاً روز من باشد ... نه روز کادو دادن و گرفتن و یا جشن و پیامک های تبریک !

روز تولدم ساعت 4 صبح بیدار می شوم ... صبحانه می خورم ... هوا بارانی باشد لطفا آقای خدا ... زیر باران می ایستم و بعد که هوا روشن تر شد به دوچرخه سواری در کوچه و خیابان های شهر ... یا جاده ای خلوت در وسط جنگل های سرسبز ... مشغول می شوم و گهگاهی عکاسی میکنم ... و حتی موزیک های مورد علاقه َم را گوش میکنم ...

شیرکاکائو و شیر گلاب میخورم هر ده دقیقه یک بار ...

برای رفع خستگی زیر درختی می نشینم ... لواشک ها را از توی کیفم در می آورم و می خورم و به رودخانه ای که پایین تر است نگاه می کنم ...

اصلاً چرا اینقد رویایی باشد ؟ همین که روز تولدم به من یک دوچرخه بدهند و بگویند سوار شو ! ... یعنی تولدم مبارک شده است !

و یعنی چقدر قرار است به من خوش بگذرد ...

ایضاً اگر باز هم بتوانم عکاسی کنم ... اصلا چه بهتر است که روز تولدم هر پنج دقیقه یک بار کنار آدمهایی که دوستشان دارم بروم و کمی صحبت کنیم ...

اصلاً چه خوب می شد اگر روز تولدم چشمانم را باز کنم ... و ببینم همه ی آدمهایی که دوستشان دارم را از تمام دنیا دعوت کرده اند و روزم را در کنار آنها قرار است بگذرانم ...

چه خوب می شد اگر روز تولدم آدم هایی که دوست ندارم را نمی دیدم ! ... حالشان خوب باشد و شاد باشند ولی دور و بر من نباشند !

همان یک روز را می خواهم شاد باشم ...

و کاش برای هر انسانی روز تولدش را "خوشبختی" هدیه می دادیم !

 

+ از کامنت های پر مهرتون ممنونم دوستان :x

+ امروز تولدم نیست دوستان ، عرض کردم که چند ماه دیگر مانده :)

144. "من آزاد شدم"

چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۱۸ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

139. سوسک ِ الاغ

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۲۲ ق.ظ

28 بهمن 1391 نوشت :

روی اعصابم بود ...

آنقدر وسط تفکراتم هی آمد و رفت که حواسم رفت ... نمی دانم به کجا !

هر چقدر خواستم مهربان باشم او بیشتر عرض اندام کرد !

آخر سر او را با مکافات زندانی کردم !

 

بی ادب بود ... سوسک ِ اُلاغ !