48. الکی بخند
بعضی وقتا هم هست باید الکی بخندی ، بعد بگردی دنبال دلیلش !
والا ...
بعضی وقتا هم هست باید الکی بخندی ، بعد بگردی دنبال دلیلش !
والا ...
ی بنده خدایی تعریف میکرد ک چند سالی بدون اینکه گواهینامه داشته باشه رانندگی میکرده دیگه ی پا راننده شده بود واس خودش تا اینکه ب سن لازم میرسه و میره ثبت نام میکنه واسه گواهینامه ، وقت امتحان به سرهنگ میگه 5 دقیقه بذار من خودم رانندگی کنم ، بدون اینکه شما بم بگین چیکار کنم ، سرهنگ هم قبول میکنه و این بنده خدا هم شروع میکنه رانندگی ، بعد 5 دقیقه گوشه خیابون وامیسه بعد سرهنگ میگه که عالی رانندگی کردی ، چند دفه تا حالا پشت فرمون نشستی ؟ اونم میگه به اندازه موهای سرت ... یهو سرهنگ عصبی میگه : رد !
فرد مذکور با تعجب به سرهنگ نگاه میکنه و می بینه سرهنگ کچل بوده !
+ پ.ن: ( 30 تیرماه 99 ساعت 10:17): بعضی وقتا از روی عادت و یا موقعیت، یه ضربالمثل رو میگیم اما به نکتههای ریز اون دقت نمیکنیم. مثل همین بندهخدایی که قصدش توهین به سرهنگ بابت کچلبودنش نبوده، اما خب اینطور برداشت شده.
سلام دوستان ... ببخشید که نیستم ... نمیخوام گله کنم و بگم برنامه رفت و آمدم بده و نمیتونم بیام ... فقط چون هر هفته پروژه داریم وقت آپ کردن نداشتم .
* آغا ما یه روز خسته و کوفته سر یکی از کلاسا که کارگاهی هم هست نشسته بودیم بعد دیدم یکی از پسرا فلاسک چایی رو گذاشت رو میز و چند تا لیوان یه بار مصرف هم گذاشت کنارش و شروع کرد چایی ریختن ... اول از همه هم واسه استاد چایی ریختن که نخواد گیر بده ... بعدشم که واسه دانشجوها چایی ریخت و بچه های کلاس همچنان ریلکس در حال نوشیدن چایی برنامه نویسی هم می کردن ... همچین دانشجوهای خونسردی هستیم ما :دی