192. چند ورق کاغذ و یک دونه قلم !
پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۰۱ ب.ظ
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
عطش آتش زده بر جان طفلان
عموی مهربانم را ندیدی؟ غریبه! آی جانم را ندیدی؟
ای مشک تو لااقل وفاداری کن
من دست ندارم تو مرا یاری کن
من وعده ی آب تو به اصغر دادم
یک جرعه برای او نگهداری کن
ای مشک نگاه کن به بالای سرم
زهراست نشسته، آبروداری کن
+ روز تاسوعا رو به همه ی دوستان تسلیت میگم ... امروز ما رو هم از دعاتون بی نصیب نذارین :(