وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد!

62. درد ما تکرار عادت‌هاست

شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۱، ۰۹:۵۸ ق.ظ

+ بالاخره این امتحانا هم شروع شدن ... فردا میرم ... دو روز بعدش برمیگردم :دی

+ " تفسیر موضوعی قرآن " حدوداً 127 تا سوال تستیه ... بعد حوصله ی خوندن همین چند تا سوال رو هم ندارم ! :|

+ دلم موزیک میخواد ... بعد یه فنجون چایی ... بعد بیست تا شکلات اونورترش ... بعد اونور تر ترش یه دونه کتاب ! :-"

+ امروز عصر ، من ، نگار ، فاطی ! :ایکس

http://up.toca.ir/images/mcn2an4rbqixlpzgk7m.jpg

+ میریم که بازم دیوونگی کنیم ، که چرت و پرت تحویل همدیگه بدیم ، که بیخیال باشیم ...

+ اونقد داشتن بغض عادی شده که این روزا وقتی بغض میکنم دیگه متوجه نمیشم ... تازه وقتی که داری تایپ میکنی و یهو دکمه های کیبرد خیس میشن می فهمی که اِ اِ اِ ... دلت گرفته بوده ، بغض کرده بودی ، چشات پر از اشک بوده و حالا داری گریه میکنی ولی حتی خودتم نفهمیدی ! ... درد ِ ما ، تکرار عادتهاست !

 

+ بالاخره جدی شد و گفت که باید باهام حرف بزنه ! منم یه کلاس فوق العاده براش گذاشتم :دی که آره این هفته وقت ندارم ...

حالا قرار شده خبر از من باشه ... حالا که وقتش شده ، حالا که خودش داوطلب شده حرفامو ، شرطامو حتی غُرغُرامو بشنوه من ذهنم خالی از حرف شده ... در صورتی که همیشه اونقد حرف نگفته داشتم که دیگه به مرز جنون رسیده بودم ... اکرمی هلپ می پلیز !

 

 + من میگم حالا بسوزم یا که با غصه بسازم تو میگی فرقی نداره من که چیزی نمی بازم ! (سیاوش قمیشی)